نازنين
سال تولد 1370
///جنسیت مونث
///وضعیت تاهل مجرد
///عنوان متن جرا من انقدر بدبختم؟
سلام.من نازنينم همونيكه قبلا متني داشتم به اسم دروغ. اون متن فقط يه مشكل خيلي خيلي كوجيك من بودخيلي جيزارو نكفتم كه جه بلاهايي سرم اومده.اومدم يكم باهاتون درددل كنم شايد خالي شم.جيزي كه هميشه ازش ميترسيدم بالاخره سرم اومد..كسيكه ديوونه وار دوسش داشتم,كسيكه همه زندكيم بود,كسيكه كه ازهمه جيزم به خاطرش زدم وهمه كاربراش كردم حالا داره ازدواج ميكنه اونم بايكي ديكه.اخه جرا؟مكه من جيم كم بود؟مكه من ادم نيستم؟دل ندارم؟نميتونم باور كنم كه به همين راحتي داره مال يكي ديكه ميشه.من يه سال شب و روز زجر كشيدم البته بكزريم كه قبل اين يه سالم كلي بلا سرم اومد.جرا خدا صداي من نميشنوه؟جرا كمكم نميكنه؟منم ميخام شاد باشم مثل بقيه.ميخام ازته دلم بخندم.اكه قسمت هم نبوديم جرا اون اورد تو زندكيم؟خسته شدم ازين زندكي لعنتي.حالاجطوري با اين كناربيام؟حالابه مامانم جي بكم؟بكم رفت؟نميكه جرا؟جالا با اين همه خاطره جيكار كنم؟يكي كمكم كنه.توروخدا كمكم كنيد.داغون شدم.يه زره اعصاب واسم نمونده.جطوري فراموشش كنم؟با اين همه غم و غصه جيكار كنم؟بااين دل خرد شدم جيكاركنم؟كاش دلم ميشكست.من خرد شدم,جلوي همه,حتي جلوي غريبه ها.
نویسنده:نازنين،
ارسال شده در شنبه 25 شهريور 1391 ساعت 01:58 بعد از ظهر،
54920 بار مشاهده شده،
82 نظر،
PDF،
hesam
در
11 سال و 6 ماه و 16 روز و 12 ساعت و 12 دقیقه پیش گفته
سلام
اول از همه واسه همه جیز به خدا توکل کن
دوما قرار نیست هرکی وارد زندگیت میشه واسه تو باشه
خیلیا میان توی زندگس چیزیو بهت بگن و برن
کاری کنن که تو یچیزی رو تو متوجه بشی
این هم 100% همینجور بوده
ظمنا دوای دردت زمان
به مرور زمان همش درست میشه
به خدا توکل کن
درپناه حق
nazanin
در
11 سال و 6 ماه و 15 روز و 20 ساعت و 20 دقیقه پیش گفته
من مجبورش نكردم من بخواد يا با من بمونه. اكه ميكفت دوسم نداره راحتتر كنار ميومدم.تا كمتر ازيه هفته قبلش كه بكه ميخاد ازدواج كنه هي ميكفت دوست دارم و دلتنكتم,ولي همش دروغ بود,مكه من ازش خواستم بكه؟
ازدواجشم الكي بود رفته با يكي دوست شده,اين يعني همه حرفاش دروغ بوده و تو اين مدت فقط ازيتم كرد,فقط ميخاست من زجر بده.
هميشه خوبي كردم به همه ولي از همه جز بدي جيزي نديدم.
mohammad1371
در
11 سال و 6 ماه و 15 روز و 1 ساعت و 31 دقیقه پیش گفته
سلام خواهر جون
من محمدم به عنوان برادر کوچکتراز خودت از دستت ناراحتم و دلشکسته
خوب اون که این کارو با تو کرده : از پیشت رفته
ما : کل آدمهای روی زمین همه خواهرو برادریم : ما که از پیشت نرفتیم : همیشه تو قلبمون هستی و دعات میکنیم
خانوادت که از پیشت نرفتن
حضرت فاطمه که از پیشت نرفته
استغفرالله : خدا که از پیشت نرفته
پس چرا انقدر دلشکسته ای
پس چرا انقدر نا امیدی
من قسم میخورم که
: انشاالله در آینده زندگی ای به سرنوشتت میپیونده که همه حسرتش میخورن : چون تو به خوبی از امتحان الهی بیرون اومدی
البته اگه از همین الآن حضرت فاطمه رو تو قلبت احساس کنی و با یاد خدا آرامش بگیری و با خوندن هرشب سوره فاطر شیطان رو از خودت دور کنی و فرشته هارو جذب
حالا خواهر جون اگه بازم حرفام روت تاثیری نداشت بگو تا بازم برات توضیح بدم که انقدر خودت و مارو دلشکسته نکنی
nazanin
در
11 سال و 6 ماه و 14 روز و 19 ساعت و 18 دقیقه پیش گفته
جون دلم شيكوندن,,حتي دوستاي نزديكم,ازهر دستي دادم دست ديكم فقط انتظار كشيد.
خرد شدم,له شدم,خيلي جيزارو نكفتم,هيجكي نميدونه من جي كشيدم.
تنها اميدمم خداست ايشاا... يه روزم به حرفاي من كوش ميده.
donya
در
10 سال و 6 ماه و 11 روز و 16 ساعت و 7 دقیقه پیش گفته
اینکه خودمون خوشبخت بدونیم یا بدبخت همش ب دید خودمون برمیگرده
ب چیزایی که بهشون اعتقاد داریم نوع فکرامون
همه میدونن که جدا از سرنوشتی که واسه هرکس تعیین شده
ما خودمون هم ب اندازه ای زیاد در عاقبتی که در انتظارمونه دخیل هستیم
اگه احساس بیچارگی و بدبختی میکنیم نباید اینو ب ساده بودن خودمون ربط بدیم
یا اینکه بگیم خدا این بدبختی رو ب ما داده
نه اصلا اینطور نیس
خدا همچین کاری نمیکنه
و گفته که انسان های ستمگر و ستم دیده با هم برابر نیستند
و کسایی که حق باز و بدجنسن مسلما عاقبت خوبی ندارن چون خدا حواسش ب همه بنده هاش هست و نمیذاره در حق بنده ای ظلم بشه
این دنیا دار مکافات هست و اعمال و رفتار ما درست حکم یک بومرنگ رو داره
که هرکار بکنیم ب خودمون برمیگرده
و کسانی که به این قانون اعتقاد دارن همیشه میدونن که همه توی این دنیا سزای اعمال خودشونو میبینن کسانیکه ظلم و گناهشون بیشتره در اخرت ب بقیه مجازاتشون میرسن
fatima
در
10 سال و 5 ماه و 2 روز و 5 ساعت و 17 دقیقه پیش گفته
سلام،من فکر میکنم تو زندگی بدبخت ترینم ؛ البته نه بخاطر پول وضعمون خوبه اما تو خونمون هرروز دعواست . نه بابام و نه مامانم من رو اصلاً درک نمیکنن،بعدشم میگن ما تورودوست داریم و موفقیتت رو میخوایم.
اما این طور نیست ...! اوف بابام که ادعاش میشه دوسم داره رفته یه زن دیگه هم گرفته
آخه این دوست داشتنه ها!!!
بابا من13سالم بیشتر نیست
به خدا اینقدرگریه کردم چشام ضعیف شده
مامانمم گذاشته رفته من موندمو......
ترو به اما حسین(ع) ترو به اون کسی که میپرستید برااااااااااااااااااااااام دعا کنید!!!!!؟؟؟؟؟
من خیلی تنهام.........................................
negarin9090
در
10 سال و 2 ماه و 8 روز و 9 ساعت و 15 دقیقه پیش گفته
بهتر که رفت
نه تنها غصه ی کسی رو که رفته نخور بلکه اونی رو هم که می مونه حسابی امتحان کن ببینی واقعا موندنیه یا نه
بعضی ظاهرا می مونن اما بعدا می بینی ای وای کاش رفته بود اینکه هفت بنده دلش پیشت نیست
خودتو دست کم نگیر
دخترا تا دخترن خیلییییییییییییییییییییی ارزش دارن حتی کسی که یه چهره ی معمولی داشته باشه
کتاب آیا تو آن گمشده ام هستی نوشته ی باربارا آنجلیس رو بخون 3 جلده نظرت رو راجع به ازدواج دگرگون می کنه
این ضرب المثل یه دنیا توشه برای تو :
دستی که از من کنده شد می خوام سگ بخورش
عزیزم ممکنه یه روزی بیاد با یکی خیلی بهتر از این ازدواج کنی و اونوقت خدا رو شکر کنی که خوب که نشد ....
مواظب دلت باش و حتما کتابی که گفتم رو بگیر بخون دوای درد توهه.
پر يسا
در
9 سال و 8 ماه و 29 روز و 17 ساعت و 32 دقیقه پیش گفته
به نام خدا
سلام به همگي
اسم من مهم نيست كه ...... هستش!
ولي هيچ كس به اندازه من معني بيكسي رو نميدونه معني بدبختي رو نميدونه!
از بچگي تا حالا اينقدر سختي كشيدم فقط خودم بودم و خودم!
الان هم كه سالهاست شوهرم يه زن ديگه گرفته منو رها كرده رفته با اون بدون هيچ حمايتي!
بازم خدارو شكر كه سالم هستم و ميتونم كار كنم ولي بدبختم چون هنوز دوستش دارم و نميتونم فراموشش كنم ترا خدا برام دعا كنيد.
به اميد روزي كه منجي ما بياد
فرشته
در
8 سال و 6 ماه و 28 روز و 15 ساعت و 49 دقیقه پیش گفته
اینای میگین هیچکدوم دردنیست درداینه بخاطر ی اشتباه کوچیک بابات دیگه ادم حسابت نکنه درداینه این همه سال تو ی خونه باشین وبخاطر ی اشتباه کوچیکه ده سال پیش بابات ده ساله توخونه ادم حسابت نکنه صدات نکنه محلت نده.درد اینه توجمع صداش بزنی ومحلت نده اینجاس ک میشکنی ,درداینه باهمه اعضاخانوادت حرف بزنه جز تو,درداینه بودونبودت براش فرق نداشته باشه ,جلوهمه خوردت کنه
اینا دردن اینا بدبختین نه حرفاشما
یه مادر
در
8 سال و 2 ماه و 28 روز و 2 ساعت و 45 دقیقه پیش گفته
سلام بچه ها.
منم یه زنم و مادر یه پسر خوشگل و خواستنی خیلی دوسش دارم و از دست پدرش خسته شدم هر روز یه شغلی داره ولی بازم هر روز بیکاریه الانم دوباره بیکار شده دیگه خسته شدم از دستش حالا دوره افتاده توی نیازمندیها ببینه شب عیدی کجا کار میدن پیش همه خجالت زده ام پیش خانواده ام و خواهر و برادرهام از ترسم به کسی چیزی نمی گم فقط مادرم می دونه اون بنده خدا هم کاری از دستش برنمیاد میگه خودت خواستی من الان چکار منم برات.
پیش پسرم شرمنده ام الان که باید تفریح کنه و خوش باشه همش گریه های منو و ناراحتی پدرش رو می بینه چی بگم هر چی به خدا میگم یه نگاهی بکن یه لطفی انگاری قهر کرده دیگه کاری از دستم برنمیادش نمی دونم چکار کنم کاش یکی دستمون رو می گرفت و یه کاری برای این شوهر بی مسئولیت من می کردش شایدم خدا می خواد بگه خودم رو از این زندگی بکشم بیرون شاید اینکار رو کردم نمی دونم دیگه.
پرنیا
در
7 سال و 2 ماه و 4 روز و 1 ساعت و 15 دقیقه پیش گفته
حالا که من از همه بدبخت ترو بدشانس ترم
همیشه به هرکی خوبی کردم جز بدی چیزی ندیدم هرکی میاد. تو زندگیم انگار با من یه دشمنی دیرینه ای داره میخواد فقط زندگیمو خراب کنه اخه چرا مگه من چه بدی کردم بهشون
با یه پسری دوست بودم نزدیک یه سال باهم بودیم هی منو. با اون. عشق قبلیش مقایسه میکرد همش از اون میگفت با اینکه دختره بهش خیانت کرده بود. ولی باز این دوسش داشت اونوقت من که اینهمه بهش اهمیت میدادم منو ندید میگرفت عکسشو تو. گوشیش داشت بعدشم ازاونور بهم میگفت نه من عاشقتم به کسی فک نمیکنم جز تو که همش چرت بود فقط میخوام بگم چرا انقد بدشانسم که از بین ایییییییین همه آدددددم تو دنیا مضخرفتریناش باید. سر راه من سبز شن مگه من آدم. نیستم مگه لیاقت خوشبخت شدنو ندارم چرا این همه بدبختی میاد سرم دوس دارم از ته دلم بخندم کنار یکی باشم که واقعا دوسم داشته باشه نه همش دروغ بگه
آنا
در
6 سال و 2 ماه و 19 روز و 10 ساعت و 47 دقیقه پیش گفته
ای بابا بدبخت تر از منم مگه هسسسسسسست....
من دخترم 19ساله همیشه بین دوستام فامیل بحث عشقو عاشقی میشد من خندم میگرفت که اره هیچوقت من عاشق نمیشم هیچوقت نمیزارم پسری بیاد تو زندگیم ولی نمیدونم چی شد که یه نفر اومد تو زندگیم داغونم کرد یه بیشرف که اومد بازیم داد با التماس اومد تو زندگیم ادعا داشت که دوسم داره اما همش هوس بود داشت با رفاقت با من به دوسدختر 4 سالش خیانت میکرد همزمان با من و عشقش با یکی دیگه هم بود یکسال تمام مث افسرده ها شدم شبا با قرص میخابیدم روزا سر درد همش اشک صب تا شبم اهنگا مهراب گوش میدادم حالم بد بود خیلی دانشگاهم نمیتونستم برم درسمو افتاده بودم نتونستم پاسش کنم خاهرمم مریض تمام پول زندگیمون واس مریضیش رفت
از اونور موهای سفید بابام اشکای مامانم داغونم میکرد
خونمون ریخت بهم همش مجبور بودن بابام اینا برن این شهر اون شهر ماهم اواره ..
من میدونم اینکه اون پسروراه دادم تو زندگیم خریت خودم بوده اشتباه خودم به خدا ربط نداره ولی دلم برا خودم میسوزه که چرا باید یه لاشی بیاد تو زندگیم که جز عذاب برام هیچی نباشه
تازه تهدیدمم کرده که ابروم میبره به بابام میگه ما باهم بودیم ادم انقد پست ؟
بازم با این حال خدایا شکرت حتما یه حکمتی توشه ما همینجور میگذرونم تا بلاخره یه روز حالم خوب شه برا خواهرمم دعا کنید خاهش میکنم
آوا
در
5 سال و 9 ماه و 3 روز و 30 دقیقه پیش گفته
اگه میخوای با یه پسر دوست بشی حتما باید اونا رو بشناسی
از نظر احساسات نمیشه یه دختر رو مساوی یه پسر دونست
وقتی به رفتارشون دقت کردی تحلیل کردی سنجیدی میفهمی چقدر با اونا اختلاف داری بعد درست زمانیکه رفتارت مثه اونا شد حداقل تو مسایل دوستی
میتونی از پسشون بربیای و واقعا رابطه بین دختر و پسر فرقی با دوتا آدم نداره
همونطور که همه ما تا حالا دوست ( هم جنس) داشتیم .
عرشیا
در
4 سال و 8 ماه و 22 روز و 15 ساعت و 15 دقیقه پیش گفته
سلام من یه پسر ۱۶ ساله هستم
حس میکنم که خیلی ادم بد بخت . بد شانس . بد شکل و.... هستم
وقتی توی اینترنت یا اینستاگرام این پسرای خارجی رو میبینم که چقدر شادن چقدر خوشگلن چقدر....
از اون موقع که ۲ سال میگذره هر روز آرزوی مرگ میکنم یعنی از خدامه همین الان بمیرم
همش میگم ای خدا بنازم به نکمتت چی میشد اگه منم خارج از ایران به دنیا می اومد با اون همه ازادی
واقعا از دست سخت گیری های بی جای یه پدر نظامی و یه مادر خانه دار خسته شدم دوست دارم یه مدتی ازم دور باشن
اینم بگم که تک فرزندم و از تنهایی و ایام تابستان متنفرم
ایام مدرسه خوبه حدود ۸ سافت پیش دوستاتی ولی وقتی میام خونه جنگ و دعوا یعنی یک روز نیست که من با مامانم دعوا نکنم یا بابام بهم غر نزنه اون هم غر های بیجا و الکی
پدرم همیشه چاق بودنم رو میزنه توی سرم و جلوی همه من رو تحقیر میکنه
واقعا گاهی شک میکنم که فرزند این خانواده هستم...