علي
سال تولد 47
///
جنسیت مذکر
///وضعیت تاهل متاهل
///عنوان متن مشاوره بعدازازدواج
سلام بنده شخصي هستم خيلي دوست دارم همسرم بامحبت كلامي ورفتاري وباتوجه كامل به من هم ازلحاظ جنسي .آرايشي..پوشاك خانگي بيروني وخواب خودش و توي دل من جاكنه ولي باگذشت18سال اززندگي يمان وداشتن4فرزنددخترهميشه دلم ازاوبهانه ميگيره ودلم ازش بدش مي آيد منم تااوجادردلم بازنكندچه كلامي چه رفتاري قادربه محبت كردن بهش نيستم وهميشه هم من بااوبخاطرعدم موقعيت شناسي بااوبحث ودعوادارم لطفامنوراهنمايي كنيدخلاصه هركاري ميكنم دلم از خانمم بهانه نگيرد واورااذيت نكند دلم راضي نمي شودلذاغوغاي ازهيجان دردلم ايجادميشودكه منجربه بوجودآمدن عصبانيت درمن ميشود ليكن دراين موقع من كنترلم ازدستم ميرودوبازنم برخورد تندميكنم وبه خودم مدام ميگم زنم راه دل من بلدنيست كه خودش رادردلم جا كندوهيچوقتم درزنگي مشتركمان نتوانستم بهش محبت كنم چون اونتوانسته منوجذب خودش كندوالان مدت 4سال است كه باكسي آشنا شدم نمي دانم چه كنمباوجوداينكه زنم ميدونه من باكسي آشنا شده ام وباوجوداينكه دردوسه دفعه باعث شده زنم قهركندوبرودخانه مادرش ودريك نوبت هم درخواست طلاق داده بودكه به لطف دخالت بستگانم باعث شدكه درخواستش رامنتفي كندوالان تازه متوجه شده كه باتوجه به قانون جديد كه مردميتواندبدون رضايت همسرش تاسه زن براي خودبگيردايشان دراين لحظات فهميده كه من ميخواهم بااين دخترازدواج كنم اعتراف كرده من تورادوست دارم وهركاري بخواي برات انجام ميدم تاينكه
توراازدست ندم چرااون دخترميتونه دل تورابدست بياردمن چرانتونم لذاگفته فقط منوتشويق كن منودرك كن بهم احترام بگذار ميشم اون فرشته ايكه دلت ميخواهد وحتما هم براي اينكه بتونم جادردلت بازكنم ازتلاشم دست برنمي دارم وگفته همه اينكارهارابخاطراين ميكنم چون خودم توراانتخاب كردم وهيچوقت دوست ندارم توراازدست بدم لذاممنون ميشم منوارشادكنيد
ودرآخرباتوجه به اينكه اون دخترتمام خواستهاي منوقبول كرده وحاضراست بامن ازدواج كندودرضمن دلم خيلي راحت بااون آروم ميگيردومنم به راحتي بهش محبت ميكنم وراحت حرف دلم رابهش ميگم كاه مندرزندگي خودم اصلاحرف دلم براي زنم نمي آيدجاي تعجب است كه من دركناراين دخترآرامش ميبگيرم وازخود ودرونم وخداي خودم دربرابراين دختركه بهم آرامش داده تشكرميكنم .
نویسنده:علي،
ارسال شده در چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 01:25 بعد از ظهر،
6530 بار مشاهده شده،
19 نظر،
PDF،
hesam
در
11 سال و 4 ماه و 23 روز و 23 ساعت و 5 دقیقه پیش گفته
سلام
من کوچیکتر از اونیم که شما رو راهنمایی کنم شما جای پدر من هستید
ولی به نظر من بهترین راه اینه که با همسرتون صحبت کنید و خواسته هاتون بهش بگید
همونجور که خودتون گفتید اون راه دل شمارو بلد نیست شما راه رو بهش نشون بدید کمکش کنید
مطمئنن زنی که 18 سال با شما زندگی کرده خیلی بهتر از دختری که یه مدت کوتاه با شما بوده میتونه درکتون کنه و کمکتون کنه تا به خواسته هاتون برسید
وقتی خانم شما خودش به شما ابراز علاقه کرده گفته حاضر نیست از دستتون بده حاضره بخاطر شما هرکاری کنه و هرجوری که شده به دل شما راه پیدا کنه
نکته دیگه که شما از روز اول زندگیتون نسبت به خانمتون این احساس رو داشتید یا بعد از چند شال اینو احساس کردید؟ خانموتن انتخاب خودتون بوده یا انتخاب اطرافیان ؟
اگه جواب این سوالات منفی باشه میشه گفت شما از خانموتن سرد شدید و این احساس رو پیش خودتون دارید در صورتی که شاید خانموتن هرکاری برای نزدیک شدن به شما کنه ولی شما چون این حس رو به خودتون القا کردید احساسات خانمتون نادیده مگیرید
با توجه به سن شما یه مقدار بیشتر صبور باشید و منطقی تر برخورد کنید امیدوارم همه چیز درست بشه
موفق باشید
یاحق
sadaf
در
11 سال و 4 ماه و 23 روز و 22 ساعت و 46 دقیقه پیش گفته
سلام
اینطور که گفتید شما 44 سالتونه
من خودم یه دخترم و به هیچ وجه حاضر نیستم با یه مردی که ازدواج کرده و هم سن شماس ازدواج کنم!
چون همه دخترا واسه خودشون به قول معروف دنبال شاهزاده سوار بر اسب سفیدن!
نمیدونم این دختر جوون چرا حاضر به این کار شده...
ولی شاید چیزی دارین مثل پول یا چیزی دیگه...
که باعث شده اون دختر این کارو کنه...
وگرنه زنی که همه جوره 18 سال پای شما نشسته رو کسی نمیتونه جاشو بگیره!
بهترین کار اینه که باهاش صحبت کنین و بهش یاد بدین که چیکار کنه تا بتونه شما رو جذب کنه!
donya
در
11 سال و 4 ماه و 23 روز و 13 ساعت و 13 دقیقه پیش گفته
شما خدا رو بخاطر وجود اون خانوم شکر میکنین از اول نامه هم گفتین زنمو نمیخوام نمیتونم دوست داشته باشم تو دلم راه نداه اسم نامه هم که مشاوره بعد ازدواجه! که معمولا قبلش مشاوره میکنن خب شما دنبال چی هستین؟ اینکه بدونید کارتون درسته ؟ نه درست نیست
البته من نظرمو نمیخوام تحمیل کنم شایدم اشتباه اشتباه باشه سرانجام شما رو هم خدا میدونه کسی نمیتونه پیش بینی کنه ووووووولی
من اگه جای زن شما بودم وقتی میفهمیدم شوهرم حالا نه این که یکی رو دوست داره با یکی هست سه سوته جدا میشدم مردی که از دستم بره همون بهتر بره برگشت فایده نداره.
شما اگه زندگیتون رو نمیخواستین جدا میشدین راحت ازدواج میکردین اونوقت خیانت هم نمیکردین حالا هم صلاح مملکت خویش خسروان دانند..
pesaretanha
در
11 سال و 4 ماه و 23 روز و 5 ساعت و 25 دقیقه پیش گفته
سلام به همگي
من خيلي خيلي كوچيكتر از راهنمايي شما هستم اما شما در يه شرايط مشابه من قرار گرفتين كه زوجتون بهتون بي توجه بوده
بنظرم اگه شما خاستهاتون رو فقط فكر نگه نميداشتيد و باهاش درميون ميذاشتيد ميشد هموني كه ميخايد اما حالا كه نگفتيد نميشه انتظار داشت ذهنتون بخونه البته تا حدي هم حق با شماستا
پس يه فرصت ديگه به خانمتون بدين وقتي اينطور گفته يعني عاشقتونه
درضمن اميدوارم سريال "تكيه بر باد" كه از شبكه تهران پخش شد رو ديده باشين
در اون سريال يه دختر كم سن و سال
بخاطر پول با يه مرد كه همسن باباش بود ازدواج كرد.عاقبتشم جالب نبود
مگه شما دوس داري كسي بخاطر پول يا شغلت دوستت داشته باشه؟؟؟؟
مطمئن باشين هيچ دختري عاشق يه مرد همسن پدرش نميشه
به هر حال اگه طبق گفته اقا حسام از خانمتون سرد شدين ديگه وقت و احساساتشو تلف نكنين بگين ازت خسته شدم
ايشالا كه اينطور نباشه
اينم تو ذهنتون باشه كه همچين دختري خوب تور براتون پهن كرده
donya
در
11 سال و 4 ماه و 22 روز و 19 ساعت و 38 دقیقه پیش گفته
شما در تمام دنیا تحقیقات کردید و آمار گرفتید که اینجور قاطع و محکم صحبت میکنید؟ :
هیچ دختری عاشق یه مرد همسن پدرش نمیشه نه
کمتر دختری وجود داره که عاشق یه مرد همسن پدرش بشه
اکثریت اینجور روابط میتونه برپایه مادیات باشه که اخرش معلومه چیه دیگه اما اگه فقط معنویات و عشق باشه اون عشق واقعیه که خیلی کم پیدا میشه
من اینی که میگم نظر شخصیمه میتونه اشتباه باشه
حتی اگه واقعا عشق باشه سرانجام خوبی نداره به هزار و یک دلیل که همه میدونین
hichkas
در
11 سال و 4 ماه و 22 روز و 7 ساعت و 5 دقیقه پیش گفته
ای بابا چرا همه به سن و سال گیر دادین ؟!؟!؟ یه جور میگین انگار دایناسور ما قبل تاریخ طرفین
20سال میانگین بزرگتر از ماست نهایتش
ببین عزیز چرا رک حرف دلتو نمیگی؟!؟!؟!؟
چرا نمیگی فیلت یاد هندستون کرده بعد 18سال؟!؟!؟!؟
دلتو زده؟؟؟ آره تابلو که دنبال تنوعی
همه همجنسای من و تو چه پسر باشه چه مرد آدمای تنوع طلبیم
اصلا پایبندی واسمون مث سرطان میمونه
دوستان همجنس حقیقت تلخه اما قبول کنین لطفا واقعیت رو...
ببین علی جان اول اینکه آدم 1بار بیشتر زندگی نمیکنه !!!!!! پس اونجور که دوس داری زندگی کن و به هیچ چیز و هیچکس دیگه فکر نکن اونا که نمیخوان جای تو زندگی کنن
اما من فقط دلم به حال 4تا دخترت میسوزه که بزرگتر که شدن مهر فرزند طلاق به پیشونیشون میخوره و ملت چه رفتاری میخوان با اینا کنن
داداش من اگه تونستی به این حست که واسه همه مردا تو این سنین میفته غلبه کنی که هیچ اما اگه نتونستی برو دباره ازدواج کن و ببین بعد چند سال بعد از اون باز همین حس ها رو
پیدا میکنی
موفق باشی
admin گفته:
البته توصیه میشود تمایلات خودتان و برخی افراد دیگر را با جمیع همجنسانتان جمع نبندید
arezoo
در
11 سال و 4 ماه و 21 روز و 16 ساعت و 25 دقیقه پیش گفته
سلام
سعی کنید با همسرتون مهربان باشید خب معلومه وقتی شما با همسرتون برخورد تندی دارید ایشون هم نمیتونن خودشونو تو دل شما جا کنن ولی وقتی به اون دختر خانوم محبت کنین اونم در قبال محبت شما محبت میکنه و این میشه که حس ارامش بهتون دست میده
البته اون دختر خانوم هم یا بخاطر شرایط مالی شما یا بخاطر اینکه شاید تو سنی هستن که نیاز به حامی دارن و شما بخاطر سنتون حامی خوبی محسوب میشین جذب شما شدن ولی اونقدرا هم نباید مطمئن بود که بعد از چند سال بازم همچین حسی به شما داشته باشن
و یه نکته دیگه شما 4 تا فرزند دارین و به نظر من اینده ی اونا باید مهمتر باشه شما در قبالشون مسئولید پس همینطوری نمیشه دختراتونو بیخیال بشین در حالی که دخترا پدراشونو دوس دارن و بودن پدر و مادرشون در کنار هم براشون خیلی لازمه .
به نظر من اگه همین زندگیتون رو حفظ کنید براتون بهتر باشه تا یه زندگی رو شروع کنید که معلوم نیس چه اتفاقی میوفته
یه کم بیشتر فکر کنین انشاا... راه درست رو پیدا میکنید .
alale_00
در
11 سال و 4 ماه و 20 روز و 3 ساعت و 19 دقیقه پیش گفته
بهترین راه اینه که با همسرتون صحبت کنید، باهم تنها برین بیرون و دور از فرزندان و خانواده، مثل دورانی که تازه باهم آشنا شدین، توی اون تنهایی مشکلتون رو بهش بگید و بگید که من دوست دارم تو بهم محبت کنی، لباس زیبا به تنت کنی و آرایش کنی و وقت خواب منو نوازش کنی یا هرچیزی که دوست دارین، بهش رک و راست بگین که من به محبت تو نیاز دارم و بخاطر اینکه تو بمن بی اعتنایی میکنی من حواسم سمت یک زن دیگه رفته.
حتما خانم شما انقدر فهمیده هست که این حرفها رو درک کنه و بخاطر شما و خودش تصمیم بگیره خودشو اصلاح کنه. این فرصت رو بهش بدید.
نمیشه بدون اینکه اون متوجه بشه ک اشتباهش کجا بوده شما برید سراغ یک زن دیگه و اینطور مجازاتش کنید. اینها وظیفه یک زنه، توی دین اسلام خیلی به محبت زن اشاره شده که باعث پایبندی مرد به زندگی میشه.
لطفا باهاش صحبت کنید.یک شب دور از بچه ها و همه کس باهم برید بیرون و توی تنهایی بهش همه حرفاتونو بگید همه ی رو کامل و تمام بگید. بهش یک فرصت بدید.ببینین چیکار میکنه.