عنوان متن دریافتی :
سردبودن
رها
سال تولد 1361
//
جنسیت مونث
///وضعیت تاهل متاهل
///عنوان متن سردبودن
سلام من 5 سال ازدواج کردم اما همیشه با شوهرم سر مسایل مختلف دعوام می شه هر کاری کردم تا بهتر بشه نشد از شما کمک خواستم تا منو راهنمایی کنید اولین مشکلی که دارم شوهرم آدم سردیه همیشه منتظر اینه که من باهاش بعداز دعوا آشتی کنم به حرفای من توجه نمی کنه امن عاشقشم همیشه بهش می گم دوست دارم اما اون نمی گه حاصل ازدواج ما یه دختر سه سالس من بارها به طلاق فکر کردم اما چون خودم شوهرم انتخاب کردم خونوادم دیگه منو حمایت نمی کنند می گن به هر قیمتنی تو باید تا آخر عمر بسازی چون اگه بیوه نشی زندگیت بدتر می شه خلاصه خلاصه شوهرم با کوچکترین چیزی جوش میاره به زنها نگاه می کنه بعد مگه نکردم من فکر می کنم منو نمی خواد که این کارا رو می کنه به موردهای متنوع بهونه می گیره تموم دعواها رو به مادرش می گه وهقعا نمی دونم باید چی کار کنم کمکم کنید
نویسنده:رها،
ارسال شده در يكشنبه 13 مرداد 1392 ساعت 01:54 بعد از ظهر،
3717 بار مشاهده شده،
3 نظر،
PDF،
مرجانه
در
10 سال و 8 ماه و 10 دقیقه پیش گفته
دوست خوبم توضیحاتی که دادید در مورد شوهرتون کاش در مورد خودتون هم می گفتید، این که ایشون زود جوشه و بحث میکنه، خب شما چطور؟
ببین رها جان زندگی مشترک یک روند دوطرفه داره، از الزامات پایداری اون و خوب پیش رفتنش هم اینه که توی اون احترام دوطرفه، صبوری دوطرفه، آرامش دو جانبه و گرمی و تعهد دوجانبه وجود داشته باشه( اینها چند موردش بودااا) شما بعد از 5 سال حتما تونستی به خصوصیات شوهرت پی ببری،
به عنوان خانمی که می خواد زندگی شو حفظ کنه باید سعی کنی نقشی داشته باشی که به رفتارهای ناشایست اون (مثلا عصبانیتش) دامن نزنی بلکه باید اونها رو تقلیل کنی و با برخورد و صبوریت در جهت کم کردن شون اقدام کنی
درسته که آدم ها را نمی شه تغییر داد ولی باور کن میشه رفتار های بد رو کم کرد و با رفتار خوب تحت تاثیر قرار داد.
زندگی شما یک روز و دو روز نبوده 5 سال زمان کمی نبوده باشناختی که کسب کردی سعی کن شرایط رو بهتر کنی.
کم کم که بهت و به زندگی تون دلگرم شد برید پیش مشاور
nina
در
10 سال و 7 ماه و 28 روز و 9 ساعت و 55 دقیقه پیش گفته
خانم رها.اینو همیشه در ذهنتون داشته باشین که ما به هیچ عنوان نمیتونیم کسی رو عوض کنیم.شاید روش تاثیر بزاریم اما تغییر نمیشه.تفاهم این نیست که طرفت مطابق میلت رفتار کنه بلکه تفاهم اینه که با اخلاقای هم که نمیپسندین بتونین کنار بیاین.شوهر تو هم از اون مرداس که از ابراز احساسات میترسه.حس میکنه مردونگیش کم میشه.این رفته تو کله ش و بیرون بیا نیست.بهتره شمام با این مسئله کنار بیای.اینکه بهت نمیگه عاشقته دلیل نیست که دوست نداره.همینکه برای آسایشت اینقد زحمت میکشه و وقتی بیمار میشی نگرانت میشه و هزار تا کار دیگه که به نظر تو جزو وظایفشه ، نشون میده که دوست داره.وگرنه میتونست از وظایفش شونه خالی کنه و بره دنبال هر کی که دوسش داره.در مورد نگاه به خانمهام ، این مورد برای همه خانمها حساسیته.چون واقعا درک نمیکنن تفاوت دنیای مردانه رو ونمیدونن که مردا ذاتا" اینجورین و این نگاه ناخود آگاهه نه که با منظور نگاه کنن.تو یه مقاله خوندم مردا 10 سال تمام از عمرشونو صرف نگاه به خانوما میکنن.این طبیعتشونه.همانطور که خانوما طبیعتشون مهربونه و اگه مردی ببینن که بیچاره است وبیگناه عذاب میکشه دلشون به حالش میسوزه و شاید گریه هم کنن اما دلیل نمیشه که عاشق اون مرد شدن!
در مورد مادرشم اصلا سعی کن هیچ حرفی نزنی حتی اگه ازش متنفری طوری رفتار کن که فک کنه مادرشو دوس داری.مردا به مادرشون حساسن.فقط سعی کن بهش بفهمونی که درز دعوای زن و شوهر به بیرون اصلا خوب نیست و اینو از طرف خودت بگو ن اون مثلا بگو اصلا دوس ندارم مادرم بدونه دعوامون میشه.نگرانم میشه.دلم نمیاد بخاطر من همیشه ناراحت بشه کم زحمتمو نکشیده که الانم که بزرگ شدم باز مشکلاتمو ببرم بریزم سرش و از این حرفا