آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 35.173.178.60

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  89.46.106.220
  54.81.157.133
  54.234.136.147
  54.227.104.229
  54.226.126.38
  54.225.35.224
  54.212.238.75
  54.208.238.160
  54.205.116.187
  54.166.170.195
  52.55.55.239
  52.167.144.219
  52.167.144.198
  52.167.144.192
  52.167.144.168
  44.222.249.19
  44.213.80.203
  44.212.39.149
  44.211.228.24
  44.205.5.65
  44.202.183.118
  44.200.39.110
  44.200.179.138
  44.192.247.185
  40.77.167.75
  40.77.167.32
  40.77.167.2
  40.77.167.136
  40.77.167.13
  40.77.167.10
  35.173.178.60
  35.171.22.220
  34.203.221.104
  3.94.150.98
  3.81.221.121
  3.239.57.87
  3.238.79.169
  3.235.68.180
  3.235.251.99
  3.235.249.219
  3.230.76.153
  3.230.162.238
  207.46.13.6
  207.46.13.168
  207.46.13.14
  18.212.102.174
  18.209.63.120
  18.208.172.3
  18.206.12.31
  178.45.35.92
  178.44.161.33
  165.231.35.108
  157.55.39.62
  157.55.39.200
  152.32.172.254

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  راهنمایی

s-m

سال تولد 67 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل مجرد ///عنوان متن راهنمایی

    


با سلام
من تازه عضو این سایت شدم.درواقع یکی رو می خواهم که بهم بگه راه درست چیه.
چند وقت قبل من توسط دوستم با یکی از فامیل هاش با هم اشنا شدیم تا بعد از اینکه همدیگرو شناختیم خانواده ها رو در جریان بذاریم .هر چند که خانواده اون همه خبر داشتن به جز باباش.همه چیز خوب بود تا اینکه اون گفت که از ادامه این رابطه می ترسه و به قول خودش نمیخاد منو بذاره سر کار.این مدت چند بار قهر و آشتی کردیم.راستی حدودا یک سال پیش مامانش فوت کرده و از اونجایی که پسر آخر هست فوق العاده به مامانش وابسته بوده و ضربه خیلی بدی خورده.دفه آخر که با هم صحبت کردیم گفت که توی این یک سال سیگار میکشه البته کسی خبر نداره.منم کلا روی این مورد خیلی حساس هستم.الان دوباره بعد از 2ماه ما آشتی کردیم.من می خواهم که بهش کمک کنم تا اوضاع روحیش خوب بشه اما اگه خودش نخواهد من نمیدونم باید چکار کنم.هم دوستش دارم و هم خیلی نگرانش هستم.تورو خدا راهنماییم کنید.

 

نویسنده:s-m، ارسال شده در يكشنبه 20 مرداد 1392 ساعت 01:32 بعد از ظهر، 5265 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،



samira805 در 10 سال و 7 ماه و 21 روز و 13 ساعت و 45 دقیقه پیش گفته

فکر نمی کنید دارید خودتونو به زور به زندگیش می چسبونید؟ شما برای بودن باهاش بهونه می خواهید و با کمک بهش دارید خودتونو توجیه می کنید. در واقع ادامه رابطه شما و بعدا ازدواجتون هیچ تضمینی نداره. بهتره اگه می خواهید باهاش باشید برای شناخت همراهش بشید نه برای دلسوزی براش

مرجانه در 10 سال و 7 ماه و 21 روز و 5 ساعت و 41 دقیقه پیش گفته

این که می خوای کمکش کنی خیلی خوبه، اما من درست متوجه نشدم منظورش از سرکار گذاشتن چی بوده؟

ببین دوست خوبم، شما قبل از این که بخوای به کسی کمک کنی باید به فکر رابطه ات باشی

دوستانه بگم وقت تو صرف کسی کن که تو رو بخواد اگه اینطوره و علاقه شما دو طرفه است

که خوبه و حتما بهش کمک کن.

arezoo در 10 سال و 7 ماه و 20 روز و 21 ساعت و 13 دقیقه پیش گفته

سلام

ایشون گفتن از ادامه ی این رابطه میترسم :کسی که به خودش اعتماد نداره میترسه شما چطوری بهش اعتماد میکنی

خودشم معلوم نیس شما رو سرکار گذاشته یا دوستت داره



شما هم یا همون اول باید کمکش میکردی و قهر نمیکردین یا الانم با حس ترحم برنمیگشتی طرفش

شما که میگی خانواده اون خبر داشتن پس بهتره به یکی از اعضای خانوادشون بگین تا اونا کمکش کنن البته اگه خودش بخواد

اون تکلیفش با خودش مشخص نیس ،شما هم هیچ نسبتی باهاش ندارین جز یه دوستی که خانوادتون خبر ندارن در اینصورت نمیدونم چطور میشه به کسی کمک کرد

hasti در 10 سال و 7 ماه و 16 روز و 5 ساعت پیش گفته

سلام.

ببین دوستم این آقا حرف آخرشو همین الان بهت زده. یعنی الان شما سرکاری.

شما هم بیشتر از این خودتو درگیر این رابطه بی اساس نکن.

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي