بازديدکنندگان:
طاهره
سال تولد 1365 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل مطلقه ///عنوان متن راهنمایی
با سلام
خانمی هستم 27 ساله، تو زندگی سابقم خیلی سختی کشیدم،همسر سابقم فرد بی مسئولیتی بود،کار میکردم و تمام هزینه های زندگی بر عهده ام بود ، به اصرار خانواده به طلاق توافقی راضی شدم،مدتی بعد از طلاقم مدیریت شرکتی که در آنجا مشغول به کار بودم بهم ابراز علاقه کرد ، با شناختی که تو این چند سال ازش داشتم پیشنهادش رو قبول کردم و خیلی رابطه مان خوب بود،از هیچ محبتی برایم دریغ نمیکرد،هر کاری از دستش برمیومد برای خوشحال شدنم انجام میداد و من احترام خیلی زیادی براش قائلم و خیلی دوستش دارم و بهش وابسته شدم ،همونی که میخواستم بود،اینقدر دوستش دارم که بدون اجازه اش جایی نمی رفتم،اونطوری که اون دوست داشت بودم،واقعا از آشناییم باهاش راضی بودم، الان 3 سال است که از آشناییمان میگذرد و قرار بود که ازدواج کنیم ، تا اینکه...از زمانی که طلاق گرفتم چشم پسرخالم دنبالم بود،با اس ام اس یا سر راهم آمدن مزاحمم میشد،ولی من همش بهش فحش میدادم،از ترس آبروم به خواهرش گفتم و در جریان گذاشتمش،اون هم نظرش این بود که به غیر فحش چیز دیگه ای نگو،تا روزی که قرار شد بشینیم و در مورد ازدواجمون برنامه بچینیم که در این حین اس ام اس خیلی بدی از جانب پسرخالم اومد و عشقم اونو خوند و همه چیز بهم ریخت ،براش توضیح دادم،خانواده ام با خوانواده خالم درگیر شدن،بهش زنگ زدم ولی گفت همه چیز تموم شده،میدونم دوستم داره و دلش برام خیلی تنگ شده ولی اعتقاد مذهبی خیلی بالایی داره،میگه تو باهاش رابطه داشتی،ولی خدای من میدونه همه میدونن که اینطوری نبوده،دیگه باهام حرف نمیزنه و تو شرکت باهام بدرفتاری میکنه،دارم از دوریش میمیرم،بهم بگید چیکار کنم،واقعا دارم ذره ذره آب میشم
نویسنده:طاهره، ارسال شده در شنبه 22 تير 1392 ساعت 02:11 بعد از ظهر، 7732 بار مشاهده شده، 13 نظر، PDF،