بازديدکنندگان:
مرجان
سال تولد 1367 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل متاهل ///عنوان متن احساس شکست میکنم.کمکم کنید
سلام.تازه با این سایت آشنا شدم.خیلی خوشحالم که میتونم از دردا و بدبختیام بگم.تروخدا هر کی هر طور که میتونه کمکم کنه.من یه دختر 25ساله هستم نزدیک به دوسال و نیم عقد بودم و الان یک سال و سه ماهه که عروسی کردم.اما انگار شوهرم قبل و بعد از عروسی دو نفر هست و الان کلا یه نفر دیگه شده.به خاطر همینه که احساس شکست میکنم.من تو انتخابم اشتباه کردم.یه دختر مذهبیم یک عمر همه دوستان و فامیل و خلاصه هر کسی که باهاش آشنا میشدم من رو یه دختر همه چیز تموم،خوشکل، خوش هیکل،اجتماعی،چشم و دل سیر،با اصالت خانوادگی بالا،تحصیل کرده،ورزشکار، باهوش، امروزی و خلاصه هر چیزی که شما فکر کنید برای کمال و خوشبختیه یه نفر لازمه داشتم. شاید در هفته سه بار خواستگار میومد تو خونمون اونم چه خواستگارایی.معمولی ترینشون مهندس بود! اما نمیدونم چی شد حکمتش چی بود قسمت شد من با این آقا که از بین همه خواستگارام شاید خیلی ساده بود ازدواج کردم اونم به خاطره اینکه ملاکم خیلی پول و این چیزا نبود اول ایمان و اخلاق بعدم ظاهر خوب که همه اینارو داشت و از خانواده ی اصیلی هم بود.تو دوران نامزدی و عقد همه چیز خوب بود تا بعد الان که مدتیه اصلا حرفای همو نمیفهمیم اصلا وقتی برا اون روزه انگار برای من شبه و برعکس.انقدر ما حرف همدیگرو نمیفهمیم.کلا عوض شده حالمو به هم میزنه اول نمازش یه خط در میون شد اما کم کم تارک الصلاة شده دیگه اصلا نماز نمیخونه واقعا تفریحی هر وقت دلش خواست. حتی روزه رو بدون نماز میگیره!فیلمای بد و مبتذل میبینه اصلا چندین آرشیو درست کرده از همشون،کلیپهای تصویری مبتذل ترین خواننده های زن دنیا!!!شاید جای گفتنش نباشه اما چیزی که وقتی بهش فکر میکنم میخوام بمیرم اینه که وقتی این فیلمارو میبینه بلافاصله از روش های غیر معمول و ناپسند به اوج لذت میرسه اصلا انگار نه انگار که زن داره و متاهله و یه راه حلالی هم برای این قضیه وجود داره.باور کنید هر روزی که میخوابمو بلند میشم میترسم با یه رفتار ناشایست دیگه برخورد کنم.جالبه خانواده ها هم نمیدونن. خیلی میترسم جوری رفتار میکنم که انگار خیلی خوشبختم که خانوادم نفهمند آخه ما خیلی آبرو داریم نمیخوام بگم هر کسی که طلاق میگیره بی آبروه اصلا اما این قضیه برا بعضیا خیلی سنگین تموم میشه.بارها و بارها از طلاق توافقی با من حرف میزنه آخه مرده دیگه براش مهم نیست.نمیدونم چی کار کنم واقعا بریدم مستاسل شدم وقتی فکر میکنم کسی که اینهمه منو دوست داشت الان به راحتی میگه که اصلا دوست ندارم مگه زوره یا بحث زیبایی که میشه میگه مگه زیبایی قرار دادیه؟ مگه زوره؟ به نظر من زنم هیچ زیبایی نداره یا جدیدا همش میگه چاق شدی.خدارو شاهد میگیرم که همیشه تو درسام از دوران مدرسه تا همین الان که دانشجوی فوق لیسانسم رتبه اول بودم اما منو یه ادم احمق و بی ذکاوت و بیخاصیت میدونه و همش بهم میگه آدم نفهم بیشعور یه کم فکر کن.تمام حسنا و خصوصیتای خوبمو نادیده میگیره و دیگران رو تو سرم میکوبه و اینا در حالیه که از هر لحاظ ازش برترم هم ظاهری هم تحصیلات و هم اعتقادی و...آخه شما بگید من چرا انقد بدبختم؟ همه فکر میکردن که من نهایتا با کی ازدواج میکنم و چقدر خوشبخت میشم اما کی میدونه منه بیچاره چی میکشم.نمیدونم فکر میکنم هنوز خیلی دوسش دارم.خواهش میکنم هر کس پیام منو میخونه هر طور که میدونه و میتونه کمکم کنه. درآخر باید بگم که من تاحالا پیش روانشناس نرفتم اگه کسی روانشناس خیلی خوب ترجیحا روانشناس مذهبی سراغ داره راهنماییم کنه
نویسنده:مرجان، ارسال شده در يكشنبه 24 شهريور 1392 ساعت 11:36 بعد از ظهر، 14054 بار مشاهده شده، 7 نظر، PDF،