بازديدکنندگان:
تک ستاره
سال تولد 1372 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل در دوره شناخت ///عنوان متن عاشق همیم
دوستان سلام
تلفنی با هم آشنا شدیم. قصدمونم یه دوستی ساده بودش. تا نزدیک 5 ماه. حدود یه ماه پیش من رابطه رو تمومش کردم 15 روز از هم بیخبر بودیم البته قبلشم چندبار این اتفاق افتاد ولیخب 2-3 روز بیشتر طول نمیکشید بعداز 15 روز برگشتم گفتش که: نمیخوام از دست بدمت. باید مال خودم بشی. و بهم پیشنهاد ازدواج داد.. طول ارتباطمون خیلی زیاد غیر مستقیم امتحانش کردم داره کم کم باورم میشه که واقعا دوسم داره...با وجود اینکه باهم اختلاف طبقاتی هم داریم (اون از من وضعیتش بهتره) سوژه های مناسب هم واسش خیلی زیاده. مثلا پدرش اصرار داره که با دختر عمه ش ازدواج کنه بهشم قول داده که همه اموالشو به اسمش بزنه ولیخب موافقت نمیکنه. میگه میخوام رو پای خودم باشم. بخاطرهمین پدرش باهاش قطع رابطه کرده.چندین بارم بهش گفتم که درمورد فرصتاش خوب فکر کنه. ولی میگه فقط تورو میخوام.همه شرایطمم بهش گفتم قبول کرده. مثلا اینکه تا یکی دوسال به احترام آبجی بزرگم باید تحمل کنه (قبول کرده اینم) چندین بار امتحانش کردم من فک میکنم قصدش پاکه چون اگه نیتش چیز دیگه ای بودش اقلا یه بار یه درخواست نابجا میداد یا که من گفتم دوسال تحمل کن میزد زیر حرفش یه بارم گفت پولم کم اومده گفتم انتقال میدم قبول نکرد.
به معیارامم نزدیکه . همدیگه رو واقعا دوس داریم. قراره آخر تابستون همدیگه رو ببینیم. فقط عکس همدیگه رو دیدیم. حالا موندم چیکار کنم؟ یه ریسکه بنظرم ... تو ذوقم میخوره اگه ردش کنم کمکم کنید لطفا
مرسی .
نویسنده:تک ستاره، ارسال شده در دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 11:37 قبل از ظهر، 11816 بار مشاهده شده، 38 نظر، PDF،