آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 3.235.186.149

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  86.49.28.236
  66.249.66.162
  66.249.66.161
  66.249.66.160
  54.91.51.101
  54.81.58.140
  54.242.96.240
  54.234.124.70
  54.204.142.235
  54.198.200.128
  54.198.157.15
  54.175.5.131
  54.162.130.75
  54.162.124.193
  54.152.43.79
  54.144.219.156
  52.167.144.22
  51.174.65.41
  5.106.201.221
  47.128.47.181
  47.128.30.207
  44.222.161.54
  44.222.118.194
  44.220.89.57
  44.204.99.5
  44.200.32.31
  40.77.167.13
  40.77.167.1
  35.173.125.112
  34.237.140.238
  34.206.64.143
  34.201.69.22
  3.88.211.227
  3.85.224.214
  3.85.215.164
  3.82.58.213
  3.81.139.99
  3.80.24.244
  3.80.144.110
  3.238.84.213
  3.238.64.201
  3.238.235.181
  3.238.12.0
  3.237.24.82
  3.237.189.116
  3.235.186.149
  3.234.246.109
  207.46.13.168
  207.46.13.128
  195.191.219.133
  193.70.81.126
  193.70.81.110
  184.73.56.98
  178.168.114.40
  157.55.39.200
  157.125.22.109
  146.70.111.146

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  چیکار کنم؟

سارا

سال تولد 1362 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل مجرد ///عنوان متن چیکار کنم؟

   


من دختری 30 ساله هستم که دانشجوی سال سوم دکترای مهندسی شیمی هستم و از لحاط خانوادگی،مالی ،ظاهری و... در سطح خوبی هستم وتا الان هم خواستگارهای زیادی داشتم اما مشکلم اینه که پدر من ادمیه که حساسه و زودرنج و صبانیه تقریبا با همهارتباطشو قطع کرده و از همه دلگیره و همین خیلی مشکل برای من درست کرده طوری که خیلی از خواستگارام تا با اخلاقیات پدرم اشنا شدن پشیمون شدن الانم که سنم زیاد شده و به طبع خواستگارام کمتر و احساس می کنم که هم جونی و هم ایندمو سر اخلاقای پدرم باختم والان دیگه تو زندگیم بی انگیزمو هیچ ارزوی ندارم حداقل قدیما همیشه خودمو به درس مشغولمیکردمو سعی میکردم بهترین دانشگاهها قبول بشم حداقل کاری که از دست خودم برمیومد رو برای پیشرفت خودم انجام بدم ولی حالا به همه ی اونا رسیدم اما بازم میبینم نه جای محبت های پدری رو برام گرفته نه جای همسری همراه وبا این شرایطی که نم دارم هم فکر کنم که هیچ وقت نتونم ازدواج کنم وافعا افسرده شده ام کککمکم کنید

 

نویسنده:سارا، ارسال شده در شنبه 22 تير 1392 ساعت 02:11 بعد از ظهر، 7490 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،



مرجانه در 10 سال و 8 ماه و 21 روز و 36 دقیقه پیش گفته

متاسفانه این موردی که گفتید( اخلاق پدرتون) چیزی نیست که شما بتونید عوض اش کنید فقط باید باهاش مدارا کنید و تا می تونید در مورد خواستگاراتون مدیریت بخرج بدید! مثلا این که بهشون فرصت اینو بدید که اول خودتون رو بشناسند و بعد پدرتون رو، مثلا اگه کسی بهتون معرفی شد، قبل از آشنایی خانواده ها حتما خودتون ی مدت باهاش صحبت کنید و البته بصورت کاملا سنجیده از پدرتون بهش بگید، ببین سارا جان، وقتی مردی به زنی علاقه مند بشه و رفتارهای خوبش رو درک کنه می تونه از رفتار پدرش چشم پوشی کنه، از طرفی هم بالاخره شما در مقام دختر، سالها در کنار پدرتون بودید و قطعا قلق اش دست تون هست که بتونید برخی رفتارهای پدرتون رو تحت کنترل بگیرید و از بوجود آمدن مشکل و رنجش جلوگیری کنید.

سارا جان، برای ازدواج همیشه فرصت داری و این خیلی خوبه که از وقت و عمرت بخوبی استفاده کردی و بهره بردی، از خدا بخواه که همسری خوب و شایسته نصیبت کنه، مطمئن باش اگه خدا بخواد خیلی راحت و بی دردسر همه چی جور میشه و به خوبی پیش میره. هرگز از رحمت و حکمت خدا ناامید نشو

donya در 10 سال و 8 ماه و 17 روز و 18 ساعت و 57 دقیقه پیش گفته

سلام

من که میگم وقتی یه مرد با قصد ازدواج میاد جلو و خواهان اینه که طرفش رو کامل بشناسه

اگر موفق بشه و شناخت و اعتمادشو از طرفش بدست بیاره

دیگه ب مسائل دیگه کاری نداره

اون فردی که شما رو کامل بشناسه و بدونه چجور اخلاقایی داری با دیدن نوع برخورد پدرت اگر واقعا ب درستی شناخت و تصمیمیش ایمان داشته باشه

همچنان مصمم باقی می مونه

پس مشکل از عدم درک و شناخته

منم با حرف مرجانه موافقم  که هیچ ضعفی نباید نشون بدی و اگر اینطوری که میگی افسرده ام و انگیزه و آرزو ندارم باشی این در تو نشون داده میشه و باعث میشه به هدفت نرسی

یه دختر تحصیلکرده که همیشه پشتکار داشته و موفق بوده هیچ زمان دلسرد و ناامید نمیشه

معلومه انقدر فهیم هستی که بی دلیل حس افسردگی نداشته باشی

وقتی فکرای منفی بهت هجوم اوردن این متنو نوشتی

فکر منفی در مورد خودت نکن به خودت انرژی مثبت بده و بگو که خوشبختی و خوشحالی حقته

و برو دنبال حقت

ناامید که باشی راه شیطونو ب خودت نزدیک کردی

توکلت ب خدا باشه

setarehhh در 10 سال و 8 ماه و 16 روز و 14 ساعت و 13 دقیقه پیش گفته

سلام سارای عزیز، اینکه واسه مدتی کوتاه احساس تنهایی و ناامیدی داشته باشی اشکالی نداره ، اما نباید اجازه بدی این حال تو ، مدت زیادی دوام داشته باشه و موندگار بشه ، سارا جان اگر مردی زنی رو با تمام قلبش بخواد هیچ چیز مانع اون نخواهد شد ، میدونم که داری از احساس بدی که توی قلبت هست حرف میزنی نگران هستی و احساس تنهایی داری اما توکلت به خدا باشه ، پدرت حساسه زودرنجه به عالم و آدم گیر میده ، اما سارا جان اون پدر تو هست و همینطور زیر سایه اون به موقعیت عالی اجتماعی رسیدی ، خاستگارهای تو شاید آدمهای ظاهر بینی باشند که درک نکنند ، همین پدر حساس و بداخلاق بوده که زیر سایه اون زندگی کردی و پیشرفت کردی ، شاید اخلاقش بخاطر افزایش سن باشه ، عزیزم پدرت رو همونطور که هست بپذیر تا کسی که به سمت تو میاد اون رو بپذیره . خداوند حامی توست.

aboalfazl در 10 سال و 8 ماه و 15 روز و 18 ساعت و 2 دقیقه پیش گفته

به نظر من  اين مشكل و با خود پدرتون مطرح كنيد چون ادماي زود رنج بيشتراشون مهربونن .نكته ديگه اين كه پسري كه مياد خواستگاريتون ميخوادبا شما ي عمر زير ي سقف زندگي كنه ن با پدرتون نكته ديگه اين كه ب نظر من شما اين مورد از اخلاق پدرتون به ي مشكل بزرگ تو ذهن خودتون تبديل كردين درصورتي كه عده اي از دخترا به خاطر اعتياد يا عقب ماندگي پدرشون رنج ميبرن اين اخلاق پدرشما با مدارا و حرف زدن با خود پدرتون به نظر من به اميد خدا حل ميشه

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي