آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 44.210.239.12

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  94.73.222.109
  85.208.96.207
  85.208.96.193
  65.108.46.72
  54.91.51.101
  54.87.90.21
  54.80.11.160
  54.242.191.214
  54.236.245.71
  54.234.45.33
  54.224.43.79
  54.198.154.234
  54.198.146.224
  54.172.95.106
  54.166.96.191
  54.163.195.125
  54.162.124.193
  54.157.35.140
  54.152.43.79
  54.152.216.170
  54.145.12.28
  52.86.117.142
  52.167.144.179
  47.128.59.245
  47.128.41.154
  44.223.36.100
  44.222.63.67
  44.222.242.27
  44.222.194.62
  44.222.125.114
  44.221.83.121
  44.214.106.184
  44.213.65.97
  44.212.94.2
  44.210.239.12
  44.205.3.18
  44.204.217.37
  44.204.125.111
  44.202.198.173
  44.201.199.251
  44.200.82.195
  44.200.65.174
  44.200.26.112
  44.195.23.152
  44.193.208.105
  40.77.167.254
  40.77.167.25
  35.87.110.252
  35.175.121.135
  35.173.125.112
  34.238.242.168
  34.229.62.45
  34.229.173.107
  34.228.188.171
  34.224.33.93
  34.201.69.22
  3.93.178.221
  3.91.249.156
  3.90.202.157
  3.88.185.100
  3.82.58.213
  3.81.23.50
  3.80.144.110
  3.239.239.71
  3.238.235.181
  3.237.235.148
  3.236.234.62
  3.235.186.149
  3.230.147.225
  3.219.233.54
  3.214.184.69
  216.244.66.201
  207.46.13.107
  192.95.30.12
  188.165.232.135
  185.191.171.19
  185.191.171.16
  185.191.171.13
  185.191.171.10
  18.209.69.180
  18.207.98.249
  18.206.83.160
  174.129.93.231
  152.228.134.212
  107.20.123.227

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  پسری در مورد جدایی در مرحله نامزدی

پیمان

سال تولد 1365 /////جنسیت مذکر //////وضعیت تاهل در حال جدا شدن //////عنوان متن درد و دل پسری در مورد جدایی در مرحله نامزدی

        


سلام
پسری هستم 26 ساله ،فوق لیسانس برق و استخدام در اموزش و پرورش به عنوان دبیر برق.بنده 6 ماه است که با دختری 22 ساله نامزد کرده ام که اکنون در مرحله ی جدایی از یکدیگر بصورت توافقی هستیم.چند مشکلی که باعث شد کارمان به اینجا برسد آن بود که نامزدم به هیچ عنوان علی رغم خواهشی که مکردم محرم اسرارم نبود و تمام حرفهای رد و بدل شده بین من و ایشان را به اطلاع خانواده اش می رساند و مشکلاتی را پدید می آورد.کوچکترین جرو بحث بین ما را با خانواده اش در میان میگذاشت و بنده که اولین داماد انها هستم و پسری نیز ندارند،به بدترین شکل ممکن و با زبان تهدید برخورد می کردند.به عنوان مثال برای هر مسئله ی کوچکی میگفتند که"ما هر چیزی دخترمان خواسته است فراهم کرده ایم..."از همان ابتدا به همین صورت بود.یکی دیگر از مشکلات نامزدم این بود که محرم و نامحرم زیاد برایش مهم نبود (البته پوشش وی در بیرون مناسب بود و ما هم غول همین موضوع را خوردیم)و با پوشش راحتی جلوی داماد عمه اش و پسر عمه هایش و پسر خاله های مادرش ظاهر میشد که علی رغم تذکرم با ذکر دلیل و منطق حرفهایم ولی ناراحت میشد و با گفتن موضوع به پدرش دوباره مشکل ساز میشد.پدرش در جواب میگفت ما از لحاظ حجاب و مسایل شرعی راحت هستیم و...یا اینکهنامزدم اهل قلیان بود که اصلا با توجه به اینکه خانواده امان "اصلا اهل اینچنین مسایلی نیستیم به مذاقم خوش نمی آمد.برایم اجبار کرده بودن که حتما در مرکز استانمان برای بعد از عروسی مسکن تهیه کنم که قبول کرده بودم.ولی مشکل اصلی از آنجا شروع شد که یک روز مادرم برای افطار به منزلمان دعوت کرد که با لحن رکی گفت که "نمی آیم و میخواهم امروز بدون دعوت به منزل مادر بزرگم بروم"که من ناراحت شدم و مسیجی برایش فرستادم که به این صورت بود"من انتظار داشتم با همسرت بودن رو خیلی دوست داشته باشی"که بطور کاملا تعجب برانگیزی فردا خانواده اش واسطه ای فرستادن که ما طلاق دخترمان را میخواهیم.خانواده ام که همچون خودم مات و مبهوت این مسئله بودیم که چرا و چه عاملی باعث شده چنین چیزی را مطرح کنند؟با وجود اینکه 3بار خودم شخصا با پدر خانومم صحبت کردم و دلیل این خواسته اشان را پرسیدم،جوابی به غیر از اینکه تو یکبار دخترم را سر حجابش گریاند های و آن شلواری که او دوست دارد را نپوشیده ای به من چیز جدیدی نگفتن.به پدرم هم دقیقا این حرفها را زده بودند.با نامزدم تلاش فراوانی کردم که شخصا صحبت کنم ولی پدر و مادرش اجازه ی صحبت کردن را به من ندادند.نامزدم از ان روز گوشیش را خاموش کرد و بیشتر از یک ماه است که تلفنش خاموش و وکیلشان با من تماس گرفته که دادخواست طلاقش را امضا کنم.که در نهایت با مشورت خانواده ام تصمیم گرفتم با خواسته اشان موافقت کنم.زیر فشار روحی سنگینی قرار گرفته امدایما از خودم می پرسم پس آن همه وعده و وعید نامزدم در مورد وفاداریش کجا رفت؟آیا واقعا دلیلشان برای طلاق همان یکبار گریه کردن و نپوشیدن شلوار دلخواهش بوده است؟؟چرا به یکباره اقدام به طلاق گرفتن کردن؟چرا اجازه ندادند که حتی یکبار با همسرم صحبت کنم؟من که حتی یکبار بی احترامی به همسر و خانواده اش نکردم،پس چرا چنین رفتاری با من داشته اند؟و چراهای بسیار زیادی که هنوز خودم و خانواده ام موفق به یافتن پاسخ آنها نشده ایم.در حال سپری کردن دوران بسیار سختی هستم
همیشه فکر میکردم که میشود هر مشکلی را تحت کنترل خود در آورد و به نحوی بر آن فائق آمد ولی اکنون به این نتیجه رسیده ام که بعضی اوقات با وجود اینکه تمام سعی ات را برای حل آن مشکل میکنی و لی باز از کنترلت خارج است و قابل حل نیست و در نهایت مثل همین موضوع در نهایت منجر به جدایی می شود.دیگه از ازدواج و تاهل ترسیدم ب ولله.
مرسی که دردو دلم رو خوندین.

 

نویسنده:پیمان، ارسال شده در پنجشنبه 6 مهر 1391 ساعت 01:08 قبل ‏از ظهر، 6477 بار مشاهده شده، 8 نظر، PDF،



لادن در 11 سال و 6 ماه و 6 روز و 3 ساعت و 52 دقیقه پیش گفته

سلام حضور برادر بزرگوار؛مسایل زناشویی وقتی فقط از یک ناحیه مورد مطالعه قرار بگیره قضاوتهای درستی به همراه نخواهد داشت.عدم شناخت کافی شاید خوانندگان را نیز دچار سردرگمی سازند.من با توجه به وضعیت تاهل خودم عرض میکنم تمام حرفهای مطرح شده از طرف پدرخانم بهانه ای بیش نیستند. اما اگر در مورد حجاب و پوشش ایشان مشکل دارید اینها مادام العمر به شما ضربه خواهند زد.از مشاورین محترم سایت کمک بگیرید از دید بنده ادامه مشکل است و کار به باریکه میکشد.نصف ضرر از کل ضرر بهتر است.یاحق.

مه آسا در 11 سال و 6 ماه و 6 روز و 3 ساعت و 40 دقیقه پیش گفته

دوست عزیز، شما بایستی قبلا در مورد ایشون و خانواده شون بررسی می کردید و قبل از این که باهاش عقد کنید از همخوانی فرهنگ و اخلاقیات خانواده ها اطمینان حاصل می کردید. اینطور که شما توضیح دادید این خانم قدرت تصمیم گیری را نداشته و تحت تاثیر خانواده اش عمل می کنه لذا از استقلال فکر لازم برای ازدواج برخوردار نیست. درسته که تحمل این جدایی برای شما سخته ولی بنظر من جلوی ضرر را از هر جا که بگیری منفعته! موارد زیادی دیدم که بعد از سال ها تحمل این اختلافات و حتی با داشتن فرزند به نقطه پایان رسیده اند. خدا را شاکر باشید که قبل از شروع زندگی مشترک به این تفاوت ها پی بردید.

leila در 11 سال و 6 ماه و 6 روز و 41 دقیقه پیش گفته

سلام بنظرمن شما اول ازهمه باید خدارو شکر کنی

بنظرمن اون خانوم مناسب شما نبوده و اشتباه کردی

اینجوری که شما گفتی تفاوتاتون زیاد بوده و من فکرمیکنم مهمترین رکن زندگی احترامو ارزش قایل شدنه برا شخص شما وجود نداشته سرزنشش نمیکنم شایدآگاهی نداشته وخیلیی هم وابسته بوده که اصلا خووب نیست

حالا دیگ توو درون خودت تمومش کن

بنظرمن اصلا لزومی نداره دنبال دلیل باشی اونا چی توو فکرشون هست هرچی که باشه مهم اینه برخورد غلطی داشتن دیگه چرا دنبال دلیلی!

شما الان باید ازین قضیه درس بگیری که قبل از عقدرسمی و تصمیم قطعی شخص مورد نظرتو کامل بشناسی توو موقعیتهای مختلف بسنجیش خاسته هاتو بهش بگی

توو عمل ببینی چقد به تو خاسته هات خونودات احترام میذاره

فقط روو چنتا حرف حساب نکنی

این قضیرو تمومش کن زمان میبره اما شدنیه  ارزش نداره بخای انرژی جوونیتو بذاری سرش


حتما مشاور ازدواج برو که توو تصمیم گیریات کمکت کنه

شادوخوش خبر باشی

دیدگاه در 11 سال و 6 ماه و 6 روز و 26 دقیقه پیش گفته

به نام خدا

سلام و عرض ادب

مشکل اصلی از همان جمله معروف " بابا اب داد " شروع میشود و به این جمله میرسد " ما هر چیزی دخترمان خواسته است فراهم کرده ایم .. " و معلوم نیست چگونه تمام میشود.

 اساسی ترین مشکل همسر شما، خام بودن؛ کامل نشدن شخصیت و مهمتر به غلط تریبت شدن هست. هم من و هم شما و بقیه اطلاع دارند ادمهایی که بلوغ شخصیتی دارند مسائل زندگی خصوصی رو بین خانواده پخش  نمیکنن، و همینطور با هم اندیشی مشکلات رو از پیش روی برمیدارند. جای امیدواری داره که هنوز با هم ازدواج نکردید مشکلات پدیدار شدن وگرنه در سالهای آتی مشکلات زیادتری نسبت به الان بوجود میامد که معلوم نبود چه میشد! از این قضیه میتونید درس بگیرید که اول بشناسید بعد ازدواج کنید ( عاقلانه تصمیم بگیرید، عاشقانه ازدواج کنید ).

برقرار باشید

nazanin در 11 سال و 6 ماه و 5 روز و 18 ساعت و 36 دقیقه پیش گفته

shoma ghable inke ba in khanoom namzad konin baya hamechio rajebe hejab ya chize dg matrah mikardin k inja be moshkel nakhorin,hichvaght be zaher negah nakonin,fk mikonam in dalila vase talagh hamash bahoonas,shayad dalile dg dare,ag vaghan dooset dasht sare in masaele jozi talagh nemigereft.

hami در 11 سال و 5 ماه و 29 روز و 13 ساعت و 5 دقیقه پیش گفته

پیمان جون سلام

خدائیش نمیشه یه طرفه قضاوت کرد

با نهایت احترام به همه دوستای عزیزم محک دخترا خیلی راحته مشروط به اینکه عقل و منطقت قضاوت کنه نه احساست.

من شمارو تو این قضیه کاملا مقصر میدونم که بدون محک میخواستی پا به بزرگترین ماراتن زندگیت بذاری

امیدوارم تجربه خوبی شده باشه واست

karshenas در 11 سال و 5 ماه و 24 روز و 59 دقیقه پیش گفته

با سلام

در مورد متن کاربر:



آنچه مشخص  است به استناد  حرفهای شما  نوع رشد شخصیتی شما یا به عبارتی فضای رشد فردی شما با فضای رشد ایشان متفاوت بوده است  صحبت سر این نیست که چه کسی خوب است و چه کسی بد صحبت بر سر اینست که تناسب شخصیتی و خانوادگی وجود نداشته است عواملی نظیر رفتار ،گفتار ، برخورد با بزرگتر ها ، برخورد خانواده ها، نشست و برخواستها، اعتقادات و ... از جمله نشانه های بارز این اختلاف میباشد و شما برای ازدواج در نظر داشته باشید هر فرد را باید همانگونه که هست بپذیرید و البته شما نیز همانگونه که هستید پذیرفته بشید و البته دوره نامزدی برای شناخت همین مسائل است ، البته تصور میکنم شما درد وره عقد بوده اید من تا صحبتهای طرف مقابل شما را نشنوم نمیتوانم نظری بدهم که ادامه ارتباط درست است یا نه اما اگر بخواهم بواسطه حرفهای شما نظر دهم جدائی به صلاح هر دوی شما است 

الهام در 9 سال و 8 ماه و 29 روز و 20 ساعت و 49 دقیقه پیش گفته

جالبه، نامزد منم این طوری بود، دقیقا رفتارهای نامزد شما رو داشت با این تفاوت که نامزد من مرد زندگیم بود که این خصوصیات رو داشت.... الان هم در حال جدایی هستیم.

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي