رسپینا
سال تولد 1370
///
///جنسیت مونث
///وضعیت تاهل مجرد
///عنوان متن نمی دونم باید چیکارکنم؟
با سلام.نمیدونم از کجا شروع کنم.مشکل من برمی گرده به پدرم.پدرم برخلاف ظاهر امروزی خودش در مورد من خیلی سختگیره.اگه تو یه خونواده ی بسته زندگی میکردم مشکلی نداشتم.ولی اینکه پدرم خودش یه تیپ امروزی داره ودر حرفاش از آزادی میگه ولی در عمل و ودربرخورد با من کاملا برعکسه خیلی اذیتم میکنه.جالبه بدونید تفاوت سنیش با من بیستو یک ساله. باهیچ خونواده ای رابطه ی خونوادگی نداریم.اینم باید بگم که پدرم حتی با خونواده ی خودشم دچار مشکله چه برسه به خونواده ی مادرم ویا حتی غریبه ها!ویک ساله.من تو هیچ موردی آزادی عمل ندارم.حتی تو انتخاب مدل مو و ابرو و...مثلا اگه با یه خونواده ی جدید صمیمی بشیم آغاز مصیبت هاست.بهونه میاره این خونواده بی بند وبارن.تو ومامانت ازخودتون چیزی ندارید واز اونا تقلید میکنین.راحت بگم واسه هیچکس شخصیت قایل نمیشه.من بیست ودوسالمه ولی به اندازه ی یه بچه ی 5ساله ام حق انتخاب ندارم.من توحجاب واین چیزا تقریبا مراعات میکنم اما پدرم همش هی میگه روسریتو بکش جلو و...فکرکنم خیلی بد باشه که با این سن هی بهم تذکر بده.من عقایدم با پدرم متفاوته نباید عقایدشو به من تحمیل کنه که!حرف هیچکسیم قبول نداره.فقط باید تو صحبت تاییدش کنی.اگه حرفی برخلاف میلش بزنی میگه شما ها هیچی نمی فهمین.من دارم درست میگم!وشروع میکنه به داد وفریاد وتوهین.تازگیا میگه اگه من سرکارم وبیرون ازخونه دچار مشکل باشم کجا باید خودمو تخلیه کنم ؟وباهمین بهونه تو خونه با کوچیکترین موضوعی سر ما داد میزنه.وقتی ام من باگریه میرم تو اتاقم میگه کار شماها اشتباس.واین باعث سردی وفاصله میشه وجالب اینه که فقط من و مقصر تو ایجاد این فاصله میدونه.تورو خدا کمک کنید و یه راهی پیش رو بزارید. ...
نویسنده:رسپینا،
ارسال شده در جمعه 5 آبان 1391 ساعت 06:22 بعد از ظهر،
4233 بار مشاهده شده،
7 نظر،
PDF،
محمد نظری
در
9 سال و 9 ماه و 22 روز و 19 ساعت و 53 دقیقه پیش گفته
بسم الله الرحمن الرحیم
با اجازه از دیدگاه محترم :
سلام خواهر درسته که من یکسال از تو کوچکترم و تو خواهر بزرگترمی ولی باور کن توقع شنیدن چنین حرفی رو از شیعه علی و فاطمه رو نداشتم
ولی به هر حال سوال کردی و منتظر جوابش هم هستی
چشم :
[size=150]اولا : پدر هر چقدر هم که بد باشه / باز پدره و احترامش هم تو همه ی شرایط
حتی اگه حق با تو باشه : واجبه
دوما : این رفتارای پدرت از نظر تو ناشایسته ست : چون طرز تفکر هیچ کس مثل دیگری نیست
اگه پدرت با اینکه تو 22 ساله هستی / بهت میگه حجابت رو رعایت کن به خاطر اینه که دوست داره / به خاطر اینه که دلش نمیاد دخترش رو که اینهمه زحمت کشیده تا به اینجا رسوندتش با یک تیر زهر آلود شیطان گمراه بشه / به خاطر اینه که از طرف خدا ماموریت داره که تورو اونجور که خدا خواسته پروش بده / به خاطر اینه که آرزو داره مثل حضرت فاطمه عمل کنی تا هم در این دنیا و هم آخرت بین تمام پدران دیگه سرش رو با افتخار بالا بگیره و بگه این دختر منه / این بنده ی شایسته ی خداست / این تمام سرمایه ی منه
حتی اگه این اهداف هم نداشته باشه { که قسم میخورم غیر از این نیست} باز تا زمانی که زنده ست هم حق دستور به فزندانش رو داره و هم امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ی شخصی خودش میدونه : چی از این بهتر ؟ جانشین خدا روی زمینه[/size]
محمد نظری
در
9 سال و 9 ماه و 22 روز و 19 ساعت و 53 دقیقه پیش گفته
سوما : اگه واقعا حق باتو باشه {
که امکان نداره اینجور باشه }
چون هیچ پدری حتی اگه ظالم ترین انسان هم باشه / هیچ وقت بدی فرزندش رو که از خون خودش پرورشش داده و با زحمت بزرگش کرده نمیخواد : تنها راهی که برای آرامی روح و روانت وجود داره اینه که به خدا پناه ببری { با نماز خوندن با قرآن خوندن با استغفار کردن با حرف زدن با خدا و حضرت فاطمه با ادامه دادن راه حضرت فاطمه
اگه از ته دل با حضرت فاطمه حرف بزنی درد دل کنی و تا اونجایی که میتونی راهش رو ادامه بدی
من ضمانت میکنم که حضرت فاطمه از طرف خدا هم میشه پدرت هم مادرت هم خواهرت و هم برادرت {
اونوقته که تو صاحب بهترین خوانواده ی دنیا میشی }
برات دعا میکنم
از خدا میخوام که کاری کنه تا به حرفام توجه کنی و انجام بدی تا انشاالله هم خدا ازت راضی باشه هم خودت به تک تک آرزوهای دست نیافتنیت برسی
به الله میسپارمت .