elena
سال تولد 1370/9/19
///جنسیت مونث
///وضعیت تاهل در دوره شناخت
///عنوان متن هنگ کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟....
سلام
من الینا هستم 20 سالمه. و امشب تازه عضو این سایت شدم چون شدیدا به نظرات همه آدما واسه تصمیماتم نیاز دارم.
میخوام راجع به کلیات زندگیم بگم و بعد ش برم سراغ مشکل الانم
من در سن کم به دلایلی متعددی که یکیش بی توجهی خانوادم و احتیاج به محبت رو به پسری آورودم که اون محبتو به من بده که اون موقع هم سنی نداشتم که بتونم درست تشخیص بدمو مثل الان و عقل الانو داشتم باشم من تو سن 14 سالگی با اون پسر آشنا شدم که یک سال بعد از دوستیمون مورد تجاوزش قرار گرفتم. خلاصه بگم که من آبروم واسم خیلی مهم بود ودلایل دیگه واسه همین نتونستم به کسی چیزی بگمو از اون جریان 5 سال گذشتو من تازه یکساله خودمو جمع و جور کردم همه چیزم درست شد یعنی با مشکلمم کنار اومدم تا اینکه یه نفر سر راحم اومدو من ناخواسته عاشقش شدم البته خیلی سعی کرد تا من بهش اعتماد کردم و الان بیش تر از جونم دوسش دارم و تمام زندگیمو باهاش درمیون گذاشتم خلاف انتظارم واقعا طوری درکم کرد که یه دخترم اینطوری درکم نمیکرد. عشقم سربازه پسرا خوب میدونن یعنی چی ازش دورم ولی لحظه شماری میکنم که زودتر تموم شه سربازیش تا منم از اینجا راحت شمو برم یه زندگی شروع کنم و واقعا خوشبخت شم. ولی یه مشکلی پیش اومده از روز های اول آشناییمون فهمیدم شایان پسریه که نیازش زیاده ولی به خاطر من و اتفاقات زندگیم همیشه کوتاه اومده تا اینکه یه روز به زبون آورد گفتم نه منظور اون چیز بدی نبود فقط بوس من این اجازرم ندادم گفتو گفت بازم قبول نکردم . حالا اون برگشته میگه من هیچ وقت دیگه نیاز جنسی ندارم وسکس نمیخوام نه از تو نه از هیچکس دیگه حتی بعد از عروسیمون 3 سال بعدش از پرورشگاه بچه میاریم. من موندم این چش شد یه هو پیش خودم فکرای بدی میکنم . از لحاظ اطمینان که مطمئنم بهش کسی رو جز من تو زندگیش راه نمیده. میگم نکنه میخواد امتحانم کنه که ببینه دوست داشتنم به هوس ربطی داره یا نه آخه میگفت یکی از دوستاش ازدواج کرده و به زنش این حرف و زده زنش ول کرده رفته. م واقعا هنگ کردم شما چی میگید؟ یعنی چی؟.
نویسنده:elena،
ارسال شده در يكشنبه 28 آبان 1391 ساعت 11:12 قبل از ظهر،
10129 بار مشاهده شده،
17 نظر،
PDF،
آتش خفته*closefire68*
در
11 سال و 4 ماه و 13 روز و 22 ساعت و 40 دقیقه پیش گفته
سلام به دوست و كاربر جديد سايت دلداري
فرارسيدن ماه محرم امام حسين ع را به شما دوست گرامي تسليت عرض ميكنم.
اولا يكي از اشتباهات ما اينه كه در سنين كم به خاطر بعضي مشكلات خانوادگي، به افرادي خارج از خانواده مراجعه ميكنيم و به حرف هاي انان دلداده و با خود اين فكر را ميكنيم كه حتما خير و سلاح ما را بيشتر از والدين يا اعضاي خانواده خود ميخواهند.
اين بزرگترين مشكل بين جوانان به خصوص نوجوانان ماست.
نكته بعدي كه خوب است بهش اشاره كنم:
اين است كه هيچ وقت نبايد اتفاقات دوران جواني يا نوجواني خود "چه بد و چه خوب" را براي كسي تعريف كنيم.چون شايد اين ضربه اي براي زندگي ما ايجاد كند.
به هر حال شما هم در قسمتي از زندگي قرار گرفته ايد و بعضي از مشكلات يكه بهش اشاره كرديد به راحتي ميتونه زندگي شما را تحت الشعاع قرار بده.
به نظر من بهترين كاري كه ميتونستيد بعد از رابطه اولتون داشته باشيد اين بود كه به مشاور مراجعه كنيد و از اون پيشنهاد بخواهيد.
نكته بعدي اينه كه شما بعد از جريان اولي كه تعريف كرديد ، حالا به پسر ديگري دلبسته شده ايد.يعني هنوز از فكر و خيال رابطه اول رهايي پيدا نكرده به عشق ديگري وابسته شده ايد
آتش خفته*closefire68*
در
11 سال و 4 ماه و 13 روز و 22 ساعت و 30 دقیقه پیش گفته
خب مشكلي كه شايد در اينجا باز هم دامن گير شما بشه ، شايد برگشت فرد اول به زندگي شما باشه.
نكته بعدي كه بايد بهش اشاره كنم اينه كه شايد شما هنوز در دوران عقد قرا نگرفته ايد.
كه اين خود نوعي علت ميشه كه شما و طرف مقابل را از رابطه هاي زياد دور ميكنه.
چون در اين دوران زياد نميشه به اجراي خيلي از كارها "همچون صحبت با هم در جاهاي خلوت و تنها" پرداخت.
درمورد حرفي هم بهش اشاره كرديد شايد فردي كه فعلا به اون دلبسته ايد شايد مشكلي داره كه نميتونه بچه دار بشه و شايد هم به خاطر غرور "مردانه" اين حرف را به زبون اورده.
....
به هر حال شما در اين باره ميتونيد از مشاور هايي كه دز محل زندگيتون وجود دارند بيشتر كمك بگيريد.
به هر حال انها متخصص اين امور هستند و ما فقط به نوعي فكر هاي ذهنمان را كه از حضور در جامعه به دست اورده ايم را مطرح ميكنيم
به هر حال اميدورام كه انشاالله مشكل شما هم به زودي بر طرف بشه
در پناه حق باشي
التماس دعا
آتش خفته
***
آنچه دلم خواست نه آن ميشود
آنچه خدا خواست همان ميشود
***
sarah
در
11 سال و 4 ماه و 13 روز و 20 ساعت و 31 دقیقه پیش گفته
این مسئله که به هوس ربطی نداره، نیاز طبیعیه هر آدم سالمیه.وقتی هوس میشه که بخواید با کسی به جز همسرتون نیازتونو رفع کنید
شاید میخواسته بگه شمارو تا این حد دوست داره که اگه راضی نباشید حتی حاضره از خواسته های خودش صرف نظر کنه
شما چرا اجازه ی بوسیدن بهش ندادید؟ اگه بخاطر این بوده که هنوز محرم نشدید، خب کار درستی کردید ولی ایشون اشتباه برداشت کردند، میتونید بهشون توضیح بدید و سو تفاهم رو رفع کنید
ولی اگه بخاطر اتفاقیه که تو 14سالگی براتون افتاده، باید رو خودتون کار کنید و مشکلتونو با کمک یه مشاور حل کنید، به ایشونم بگید که میخواید مشکلتونو حل کنید و نیازی به گرفتن بچه از پرورشگاه و ریاضت نیست
alale_00
در
11 سال و 4 ماه و 13 روز و 11 ساعت و 14 دقیقه پیش گفته
مراقب باش یک بوسش دوتا و سه تا و بیشتر نشه تا وقتی ک برات محرم نشده.
تو بهش نشون دادی ک دختر پاکی هستی. پس همینطور بمون. یجاهایی مراقب باش. تا شوهرت نشده بهش اجازه ی یک کارایی رو نده. اگه بذاری ببوسدت دلش میخاد بغلتم بکنه و کم کم چیزای دیگه و این بد میشه چون بعدا دلش نسبت بهت یجوری میشه
پسرا تهه تهه قلبشون دوست دارن زنشون برای خودشونم پاک باشه و وقتی شوهرش شدن تازه تجربش کنن. پس خیلی مراقب باش که حدود بینتون حفظ بشه (بااینکه خیلی دوستت داره و توهم دوستش داری اما باید حواست ب این موضوع مهم باشه)
elena
در
11 سال و 4 ماه و 13 روز و 7 ساعت و 40 دقیقه پیش گفته
سلام مرسی از همه نظراتتون واقعا ممنونم.
الان چند روزه از این ماجرا میگذره و من از هنگی دزاومدم دلیلشم فهمیدم چیزی که اصلا باورم نمیشد
گفت که این تصمیمو گرفته 90% به خاطر خودش 10 % من
به خاطر خودش چون دوست نداره من دوران بارداریرو بگذرونم و اینکه واسه بچه دارشدن ذجر بکشم گفتم تو که گفتی به خاطر خودت این که شد من گفت به خاطر خودم چون من تحملشو ندارم عشقم ذجر بکشه من عاشق بچه ولی قبل از اون عاشق همسرمم گفت عقیدش اینه که بچه میاد که فقط پیشمون بمونه بعدم بره این عشقمه که عبدیه این توی که میخوامت بیشتر از بچه و درد کشیدن تو باعث میشه من بمیرم چون نمیتونم تحمل کنم وبه خاطر خودت چون تو دردی کشیدی که بسته سر همون جریان...
کلی باهم حرف زدیمو خواسته هامونو گفتیم و اینکه همش به توافق رسیدیم و اینم گفت که به خاطر نه گفتنه من راجع به بوس نبوده که این تصمیمو گرفته گفت تو اختیار خودت دست خودته بخوای میتونی قبل از مهرمیت نخوای میتونی بعدماز مهرمیت و اینکه منم اگه جای تو بودم هیچ وقت قبول نمیکردم میگفتم نه. خلاصه همه چی خوبه فعلا طبق مرادمه ...
نظراتونو دوست دارم پس نظر بدین
آتش خفته*closefire68*
در
11 سال و 4 ماه و 12 روز و 19 ساعت و 13 دقیقه پیش گفته
سلام دوست گرامي
باز هم تسليت بابت شب 4 محرم امام حسين ع
حس زيباييست.
حرفهايي نوشتي كه بياد ليلي و مجنون حقيقي افتادم.مجنون حتي راضي بود كه خدا از عمرش بكاهد و به عمر ليليش بيفزايد.
اگه واقعا با چنين فردي روبه رو هستي و من هم اميدوارم واقعا چنين فردي باشه، واقعا زندگي خوبي در پيش داري...
ولي در كل در دوران قبل از ازدواج به خصوص قبل از عقد سعي كنيد زياد حرفهاي عاشقانه گفته نشود.
چون اين حرف ها باعث كر و كور شدن ميشه
و فقط به حرف هاي طرفتون دل ميبنديد.
اما باز هم براي شما و فردي كه نيمه گمشده شما خواهد شد در اينده ارزوي خوشبختي ميكنم
به اميد ديدارن روز هايي خوب و خوش براي تموم مردم به خصوص جوونا
پشت و پناهتون خدا باشه
التماس دعا
آتش خفته
sarah
در
11 سال و 4 ماه و 12 روز و 14 ساعت و 5 دقیقه پیش گفته
النا جون، به نظر من یه چیزی گفته بعد یا پشیمون شده و فهمیده حرف اشتباهی زده و یا دلیلی داشته که نمیخواد شما بدونی، به هر حال یه بهونه الکی آورده
به نظر خودت دلیلش منطقیه؟
اگه بخاطر شما بوده باید نظر شما رو میپرسیده، میدونی خیلی از خانوما در حسرت اینن که مادر بودن رو حس کنن؟
ضمنا دقت کن، شما خودت تو متنت نوشتی، ایشون گفتن "من دیگه نیاز جنسی ندارم و سکس نمی خوام" این ربطی به بچه نداره، پس یا همونیه که من اول گفتم یا موضوع چیز دیگه ایه
وقتی قصدتون ازدواجه بیشتر از اینا باید تو حرفا و رفتارای طرفت دقیق بشی