بازديدکنندگان:
raha
سال تولد 1370 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل متاهل ///عنوان متن دیگه دارم دق می کنم... کمکم کنید...
سلام، من الان 2 سال و نیمه که ازدواج کردم، 9 ماهه که اومدم خونه ی خودم، چند وقته احساس خیلی بدی دارم، دیگه مثل قبل خوشحال نیستم، منی که اگه یه لحظه همسرمو نمی دیدم دق می کردم اما الان چند روزه باهاش حتی حرف هم نمی زنم.. خیلی برام سخته، من و همسرم با هم 15 سال اختلاف سنی داریم، برام اصلا این اختلاف مهم نبوده و نیست، اما احساس می کنم گاهی همین اختلاف باعث بعضی از مشکلات می شه، من الان از هر نظر توی اوجش هستم اما اون این مراحلو گذرونده، دیگه مثل من هیجان نداره، چند بار از طریق نامه براش حرفامو گفتم اما هر بار تا چند روز بعد اوضاع خوب می شه اما دوباره بر می گرده سر جای اول... تو خونه خیلی احساس تنهایی می کنم، یه بغض خیلی بزرگ تو گلومه، دلم می خواد داد بزنمو گریه کنم، مشکل اینجاست که همسرم اصلا حاضر نیست وقتی می بینه من ناراحتم پا پیش بزاره، هر وقت هم بهش می گم بی تفاوتی جبهه می گیره، می دونم دوسم داره اما واقعا به لحاظ عاطفی کمبودشو حس میکنم... خواهش میکنم راهنماییم کنید... من چی کار کنم؟؟؟
نویسنده:raha، ارسال شده در دوشنبه 6 آذر 1391 ساعت 05:05 بعد از ظهر، 22036 بار مشاهده شده، 7 نظر، PDF،