بازديدکنندگان:
سعید
سال تولد 1371 /// جنسیت مذکر ///وضعیت تاهل مجرد ///عنوان متن دوراهی
سلام
من پسری هستم متولد 71 ترم 5 عمران درس میخونم.اوایل مهر گذشته با دختری اشنا شدم ک ب نظر من مورد خوبی برای ازدواج بود . سریعا باهاش رابطمو زیاد کردم وباهم صمیمی شدیم، مسئله ازدواج رو باهاش در میون گذاشتم ، اون هم بعد از فکرکردن قبول کرد. بعد ازاین رابطه خیلی بیشتر اوج گرفت و وابستگی از طرف من خیلی زیاد شده بود. من مسئله رو با خانواده مطرح کردم و با مخالفت خونواده مواجه شدم و انهم ب این دلیل بود ک ما هم سن بودیم (اون 4 ماه از من بزرگتره )ولی ب اون در مورد این مخالفت چیزی نگفتم نگفتم چون وابسته شده بودم و میترسیدم ک از دستش بدم و در همین اوج وابستگی من ، اون ی دفعه عوض و خیلی سرد شد و بعد از چند روز(تقریبایک هفته )خواست تا رابطه رو تموم کنیم،من هم بعد از کلی جرو بحث قبول کردم ،الان بعد از مدتی که من رابطه ی جدیدی رو شروع کردم اون دختر برگشته و ازم میخواد تا رابطه ی جدیدی شروع کنیم ولی رابطه دوستانه باشه و قصد ازدواج و یا عشقو علاقه ای در کار نباشه و مثل 2 تا دوست باشیم!!!
من هنوزهم دوستش دارم و نمیدونم میتونم بهش نه بگم یا دوباره وقتی دیدمش هول میشم و قبول میکنم! اون از رابطه ی جدیدم خبر دار شده و میدونه ک مدت زیادی نگذشته
خواهشا کمکم کنید موندم سر دوراهی
خواهش
خواهش
خواهش
.
نویسنده:سعید، ارسال شده در چهارشنبه 13 دي 1391 ساعت 11:11 قبل از ظهر، 4584 بار مشاهده شده، 6 نظر، PDF،