آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 44.200.169.48

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  86.106.74.249
  66.249.66.160
  54.90.236.179
  54.211.148.68
  54.198.108.174
  54.163.195.125
  54.147.17.95
  54.147.110.47
  52.91.54.203
  52.86.117.142
  52.167.144.205
  52.167.144.203
  50.17.63.57
  47.128.47.221
  47.128.125.46
  45.43.11.72
  44.223.70.167
  44.223.37.137
  44.222.220.101
  44.221.83.121
  44.214.106.184
  44.210.103.233
  44.208.25.215
  44.201.59.20
  44.200.169.48
  44.195.43.113
  44.193.208.105
  44.192.16.116
  40.77.167.78
  40.77.167.7
  35.92.77.53
  35.175.121.135
  35.172.110.179
  35.153.156.108
  34.239.150.247
  34.207.180.141
  34.206.1.144
  3.93.162.26
  3.92.1.156
  3.91.43.22
  3.89.200.155
  3.88.211.227
  3.80.155.163
  3.238.130.41
  3.237.44.242
  3.237.31.131
  3.236.81.4
  3.236.101.52
  3.233.219.31
  3.209.56.116
  216.244.66.201
  207.46.13.36
  207.46.13.14
  185.191.171.11
  18.207.98.249
  18.206.14.46
  162.142.125.11
  157.55.39.9
  157.230.250.185
  142.147.128.71
  104.200.135.46
  100.26.135.252

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  با اين صد چهره ها چيكار كنم؟

افسانه

سال تولد 1360 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل متاهل ///عنوان متن با اين صد چهره ها چيكار كنم؟

  


سلام من 30 سالمه هشت سال هست ازدواج كردم با پسر داييم با نا رضايتي شديد هر دو خانواده!
از اول بگم خيلي طولاني ميشه دليل مخالفتشون مادر من هست نه خودم پدر من وقتي من 2ساله بودم مرحوم شده و چون مادرم ازدواج مجدد كرده برادرش باهاش چندين ساله قهره!
به همين خاطر نميخواست پسرش با دختر خواهرش ازدواج كنه!
خلاصه هشت سال چي كشيدم بماند هميشه بخدا توكل كردم ولي اينبار كم آوردم!
زن داييم هفت خطه اينو حتي شوهرش ميگه ولي هميشه تو روي آدم فيلم بازي ميكنه با اسرار زن داييم كه مادر شوهرمه مامانم دو ماه پيش رفته بود مكه منم اونارو هم دعوت كردم تا اوضاع بهتر شه!
يكي دو بار اومدن رفتن ما هم خوشحال كه كدورت رفع شده!
ماه پيش براي برادر كوچيك من رفتيم خواستگاري اينا رو هم برا بله برون دعوت كرديم از قضا خاله عروس همسايه مادر شوهر من در اومد!!
خلاصه از همه جا بيخبر تالار گرفتيم و كيك و كارت دعوت برا مراسم عقد درست چند ساعت مونده به مراسم مادر عروس زنگ زد واي ما ميتريسيم يكي اومده حرفهايي گفته كه نميتونيم
مراسم رو چيكار كنيم ما هم گفتيم با شك نميشه با آبروريزي به همه گفتيم مراسم بهم خورد برادرم چه ضربه ايي خورد بماند و بيچاره دختر!
برادرم وقتي قضيه رو پرسيد گفتن زن داييت رفته پيش خاله گفته واي نميدوني اينا چه آدمايي هستن پسر منو از من گرفتن و .... خلاصه شجره نامه ما و بعد ديده اينا راضي نشدن به بهم زدن به عروس گفته تو عروسشون بشو ولي پدرشونو دربيار من يادت ميدم!
خلاصه وقتي فهميديم خانواده عروس رفتن در خونه دايي من كه چرا الكي گفتي اينارو ما تحقيق كرديم كسي جز تو چيزي نميگه!
اونجا به پير يغمبر و قران قسم خورد من به شما چيزي نگفتم همه شاخ در آوردن!
الان يك ماهه مراسم بهم خورده همه نسبت بهم بد بين شديم قسم دروغ اين منو آتيش ميزنه برادرم از خود عروس پرسيده اونم گفته انقدر التماسمون كرد نگيد ما نميتونيم بگيم ولي تو دشمنتو بشناس!
ذاتا برادر شوهر كوچيكم كه خيلي عقده ايي هست به من زنگ زد گفت حقته!!
بايد اين كارو ميكرديم ضربه بزنيم دلمون خنك شه!
دردم اينه شوهرم خيلي خوبه باور نميكنه ميگه مگه آدم اينقد پست ميشه!
ديگه خونه مامان منم نميره منم خونه اونا نميرم!
همسايه دختر هم بهمون گفت اينا به پسرتون گفتن خونه و ماشينتو به اسم دختر ما كن بذاريم عقد شه!
ما هم تو اين جريان چهره واقعي خانواده دختر رو ديديم دختر خاله عروس هم به داداشم گفته ميگن همه چي رو بنام ميكنيم بعد بيخيال ميشيم!
شما بگيد با اين اوضاع قمر در عقرب چه كنيم!؟

 

نویسنده:افسانه، ارسال شده در يكشنبه 3 شهريور 1392 ساعت 01:46 بعد از ظهر، 4631 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،



ali_soltani_majd در 10 سال و 7 ماه و 6 روز و 39 دقیقه پیش گفته

سلام

بنظر من در این مورد باید همتون دور هم جمع بشید ، حرفاتونو مقابل هم بزنید با آرامش ، با پیغام پسغام دادن مشکل حل نمیشه

samira805 در 10 سال و 7 ماه و 2 روز و 13 ساعت و 14 دقیقه پیش گفته

بله نظر علی رو تایید میکنم/ فقط دو تا خانواده جمع بشید و دقیق خواسته هاتونو بگید. و البته خواسته دختر و پسر مهم تره. اگه به جایی نرسیدید و خانواده دختر اینقدر تحت تاثیر قرار گرفتن به نظرم قضیه تموم بشه بهتره چون اگه الان با مشورت درست نشه بعد هم درست شدنی نیست

hasti در 10 سال و 7 ماه و 2 روز و 2 ساعت و 9 دقیقه پیش گفته

سلام به نظرم چند ماهی روابط رو کم کنید تا این حرفو حدیثها کمرنگ بشه و بعدش هم با سر فرصت به خونه مادر و پدرهاتون برید و قضایا رو با اونها حل کنید .البته با زنداییتون که مادر شوهرتون هم میشه خیلی صمیمی نشید به برادرتون هم بگید که قید این دختر خانومو بزنه.

با آرزوی موفقیت

دیدگاه در 10 سال و 6 ماه و 29 روز و 2 ساعت و 35 دقیقه پیش گفته

باسلام و احترام؛

خانم فرهیخته، چندین بار متن شما رو مطالعه کردم و از نواختن سازهای ناکوک روزگار، متأسفم. حقیقتش اغلب، دلایل ناسازگاری همسران با خود و یا خانواده[ی] مقابل و یا حتی ناسازگاری خانواده‌ها با هم و بالاتر از اون طلاق و جدایی پیش از ازدواج وجود دارند، ولی خُب بدلیل احساس خوشایند دو جوان، عشق و باورهای مجهول از اونها امتناع میشه، لذا خواهشمندیم شما و برادرتان بر اساس شناخت جدیدی که از دختر و خانواده‌ی او بدست آورده‌اید برای وصلت با آنها تصمیم بگیرید و متوجه باشید که آنها در چه حد منطقی هستند، وگرنه پُرواضح خواهد بود که سرنوشت و فرجام برادرِ شما روشنتر از خودِ شما نخواهد بود که با چنین خانواده‌ای وصلت کردید، و همچنین خواهشمندیم در ارزیابی مجدد خود از گفتار، شرط و شروط و رفتارهای خانواده طرف مقابل واقع‌بين باشيد تا به خوبی دريابيد چه خطراتي زندگی آينده برادر شما را تهديد می‌کنه؛ بخاطر داشته باشید طرز برخورد و رفتار دختر مورد نظر و خانواده­اش در آينده زندگی چيزی جز آن­چه كه امروز مي­بينيد، نخواهد بود.

به هر حال زندگی همونطور که مطلع هستید فراز و نشيب­های زيادي داره كه گاهی چنان بر آدم سخت می‌گيره كه ممكنه به قهر و قهركشي و... كشيده شود. اون زمان تنها روحيّه حقيقت­پذيري، عدم دخالت خانواده­ها و داشتن مناعت طبع است كه به حمايت زوج جوان و زندگی مشترك­شان خواهد شتافت؛ در حالی كه جريان زن­دايی شما و تحريك خانواده طرف مقابل راهی كاملاً متفاوت از مسير تفاهم و سازگاري را نويد می‌دهد. نیکبخت باشید

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي