بازديدکنندگان:
افسانه
سال تولد 1360 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل متاهل ///عنوان متن با اين صد چهره ها چيكار كنم؟
سلام من 30 سالمه هشت سال هست ازدواج كردم با پسر داييم با نا رضايتي شديد هر دو خانواده!
از اول بگم خيلي طولاني ميشه دليل مخالفتشون مادر من هست نه خودم پدر من وقتي من 2ساله بودم مرحوم شده و چون مادرم ازدواج مجدد كرده برادرش باهاش چندين ساله قهره!
به همين خاطر نميخواست پسرش با دختر خواهرش ازدواج كنه!
خلاصه هشت سال چي كشيدم بماند هميشه بخدا توكل كردم ولي اينبار كم آوردم!
زن داييم هفت خطه اينو حتي شوهرش ميگه ولي هميشه تو روي آدم فيلم بازي ميكنه با اسرار زن داييم كه مادر شوهرمه مامانم دو ماه پيش رفته بود مكه منم اونارو هم دعوت كردم تا اوضاع بهتر شه!
يكي دو بار اومدن رفتن ما هم خوشحال كه كدورت رفع شده!
ماه پيش براي برادر كوچيك من رفتيم خواستگاري اينا رو هم برا بله برون دعوت كرديم از قضا خاله عروس همسايه مادر شوهر من در اومد!!
خلاصه از همه جا بيخبر تالار گرفتيم و كيك و كارت دعوت برا مراسم عقد درست چند ساعت مونده به مراسم مادر عروس زنگ زد واي ما ميتريسيم يكي اومده حرفهايي گفته كه نميتونيم
مراسم رو چيكار كنيم ما هم گفتيم با شك نميشه با آبروريزي به همه گفتيم مراسم بهم خورد برادرم چه ضربه ايي خورد بماند و بيچاره دختر!
برادرم وقتي قضيه رو پرسيد گفتن زن داييت رفته پيش خاله گفته واي نميدوني اينا چه آدمايي هستن پسر منو از من گرفتن و .... خلاصه شجره نامه ما و بعد ديده اينا راضي نشدن به بهم زدن به عروس گفته تو عروسشون بشو ولي پدرشونو دربيار من يادت ميدم!
خلاصه وقتي فهميديم خانواده عروس رفتن در خونه دايي من كه چرا الكي گفتي اينارو ما تحقيق كرديم كسي جز تو چيزي نميگه!
اونجا به پير يغمبر و قران قسم خورد من به شما چيزي نگفتم همه شاخ در آوردن!
الان يك ماهه مراسم بهم خورده همه نسبت بهم بد بين شديم قسم دروغ اين منو آتيش ميزنه برادرم از خود عروس پرسيده اونم گفته انقدر التماسمون كرد نگيد ما نميتونيم بگيم ولي تو دشمنتو بشناس!
ذاتا برادر شوهر كوچيكم كه خيلي عقده ايي هست به من زنگ زد گفت حقته!!
بايد اين كارو ميكرديم ضربه بزنيم دلمون خنك شه!
دردم اينه شوهرم خيلي خوبه باور نميكنه ميگه مگه آدم اينقد پست ميشه!
ديگه خونه مامان منم نميره منم خونه اونا نميرم!
همسايه دختر هم بهمون گفت اينا به پسرتون گفتن خونه و ماشينتو به اسم دختر ما كن بذاريم عقد شه!
ما هم تو اين جريان چهره واقعي خانواده دختر رو ديديم دختر خاله عروس هم به داداشم گفته ميگن همه چي رو بنام ميكنيم بعد بيخيال ميشيم!
شما بگيد با اين اوضاع قمر در عقرب چه كنيم!؟
نویسنده:افسانه، ارسال شده در يكشنبه 3 شهريور 1392 ساعت 01:46 بعد از ظهر، 4631 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،