نارسیس
سال تولد 1367
///
جنسیت مونث
///وضعیت تاهل متاهل
///عنوان متن خیلی خسته و تنهام...
بیست وپنج سالمه دختری مذهبی و از خانواده ای مذهبی و اصیل هستم تقریبا نزدیک به یک سال و نیمه که ازدواج کردم.شوهرم اوائل یعنی در دوران دوساله ی عقد خیلی خوب بود خیلی خیلی خوب همدیگرو خیلی دوست داشتیم. از نظر اعتقادی هم شبیه به هم بودیم اما من خودم رو کمی قوی تر میدیدم اما الان خیلی عوض شده هم اخلاق و رفتاراش و هم بعضی از اعتقاداتش! نمیدونم چرا؟کاهل نماز شده و نسبت به من کمی بی توجه.اصلا حرف همدیگرو نمیفهمیم اون عاشقه فلسفه ست و من از فلسفه متنفرم.فکر میکنه زندگیم فلسفه ست و دوتامون فیلسوفیم.همه چیزو میپیچونه و سخت میکنه. اونایی که فلسفه رو میشناسن خوب میدونن من چی میگم.به خاطره همینه که حرف همو اصلا نمیفهمیم اصلا انگار دو دوتا چارتامونم با هم فرق داره از الف تا ی مون با هم فرق داره.اولا اینطوری نبود ولی الان خیلی عوض شده تاجایی که یه وقتایی نمیتونم تحملش کنم اصلا نمیدونم هنوز دوسش دارم یا نه؟! تقدس ازدواج تو نظر اون خیلی با من فرق داره اون مثله اروپاییا فکر میکنه اصلا انگار اروپاییه احساس میکنم خرج کردن احساساتشم مثله اوناست مطمئنم که اگه یه روز بخوایم از هم جداشیم اون خیلی راحت میپذیره و شاید 5دقه بعدشم منو فراموش کنه اما من هرقدر هم که ازش خسته شده باشم اصلا نمیتونم این کارو بکنم آخرش زندگیمو دوست دارم.نمیدونم شاید من دیوونه ام که با وجود اینکه این همه زجر میکشم اما نمی خوام زندگیمو از دست بدم.برای شوهرمن چت کردن با خانوامای فیس بوک و انواع شبکه های اجتماعی حالا به هر نحوی و با شکستن قبح خیلی چیزا خیلی عادی به نظر میرسه و هیچ ایرادی نداره و اصلا هیچ نوع خیانتی محسوب نمیشه چون بلاخره هر کسی حتی اگه ازدواجم کرده باشه یه حریم خصوصی داره!!!انگار این آقا یه کم زود تصمیم به ازدواج گرفته اصلا تازه یادش افتاده که جوونی کنه انگار وقتی مجرد بود جلوشو گرفته بودن یا من براش کارت دعوت فرستادم که بیاد با من ازدواج کنه.درکل تواین جور مسائل خیلی روشن فکرانه میخواد عمل کنه در حالی که به نظر من کلا این اشتباهه.من خودم خیلی امروزی و اجتماعی هستم و اصلا تعصبات بی جایی که خیلی ز افراد خشک دارند رو ندارم هرگز. اما اصلا این رفتار رو هم میپسندم که همسرم تا نیمه های شب درحال چت کردن با زنای متاهل و مجرد غریبه باشه.وقتیم بهش میگم با هزار زبون متفاوت با هزار ترفند با ناز و ادا با لوس کردن، شوخی،جدی،قهر،تهدید،گلایه،منطقی ... هیچ جوره نمیفهمه.دیگه خسته شدم خیلی خسته و این وسط چیزی که بیشتر از هرچیزی اذیتم میکنه اینه که تو هیچ چیزی براش کم نذاشتم.من دختر خوش بر و رویی هستم به طور کلی ظاهر خیلی خوبی دارم و خوش برخورد و خوش مشرب و اجتماعی هستم تحصیلکرده ودر حال حاضر دانشجوی فوق لیسانسم و احساس میکنم از هر نظر حداقل یک پله از همسرم برتر بودم و اینو تقریبا همه میدونن.خیلی شاد بودم خیلی اما الان به خاطره سختیای زندگیم خیلی افسرده شدم و مسئول همه اینا شوهرمه اینو خوب میدونم.اما اون اصلا لیاقت منو نداره یه وقتایی حتی فکر میکنم به من حسودیش میشه و میخواد با این رفتاراش خیلی بهم بها نده تا منو کوچیک کنه.نمیدونم و درحال حاضر اصلا احساس خوب و رضایت از زندگیم ندارم.خواهش میکنم کمکم کنید.اگر آقایون هم پیام منو میخونن راهنماییم کنن واقعا میخوام بدونم دیگه یک زن با ویژگی های من در حالی که همیشه هم سعی میکنه آراستگی ظاهر و اخلاق رو به طور کامل برای شوهرش حفظ کنه دیگه باید چیکار کنه که همسرش قدرش رو بدونه؟ خواهش میکنم یکی بهم بگه من چیکار کنم خیلی خسته و تنهام خیلی
نویسنده:نارسیس،
ارسال شده در دوشنبه 1 مهر 1392 ساعت 01:27 بعد از ظهر،
12683 بار مشاهده شده،
15 نظر،
PDF،
alireza30
در
10 سال و 6 ماه و 9 روز و 7 ساعت و 26 دقیقه پیش گفته
سلام
من هردوتا متن شما رو خوندم ،
وضعییت شما خیلی ناراحت کننده هست ، احساس اینکه در این قسمت از زندگیتون شکست خوردین ، احساس اینکه قدر شما رو نمیدونن، ، احساس .... بودن . شما معلوم هست که برای رسیدن به این موقعییت زحمت کشیدین ، با برنامه عمل کردین در کل از خودتون لیاقت نشون دادین اما ...
شما وقتی این احساس رو داشتین که بالاتر هستین چرا باهاش ازدواج کردین؟ دلتون بحالش سوخت؟ یا به خاطر اینکه خواستین دل یک بنده خوب خدا رو شاد کنین ؟ شما اول خودتون قدر خودتون رو ندونستین ،
اول باید خودتون ارزش خودتون رو بدونین و بهش ایمان داشته باشین که اطرافیانتون هم این کا رو بکنن که اون آقا هم قدر چیزی که بی زحمت بدست آورده رو بدونه.
خدیجه
در
10 سال و 6 ماه و 7 روز و 16 ساعت و 26 دقیقه پیش گفته
سلام دوست عزیز
احترام گذاشتن به افکار دیگران مخصوصا اگر اون شخص همراه زندگی شما باشه میتونه شما را به همسرتون نزدیک کنه .چرا شما از فلسفه بیزارید؟ یا طرز تفکر اروپایی؟ به این فکر کردید که همسر شما از این طرز تفکر شما میتونه ناراحت بشه.فکر میکنم شما بدبین هستید نسبت به بعضی عقاید واین خوب نیست واین به جایی رسیده که شماحتی نسبت به احساساتی که شوهرشما نسبت به شما داره هم بدبین شده اید. این طرز فکر وشاید بدبینی اینقدر در شما رشد کرده که حتی به این فکر کرده اید که همسر شما به راحتی از شما میگذرد وشما را فراموش میکند.اینکه هر کسی حریم خصوصی داره درسته حتی بعد از ازدواج. چت کردن هم با خانمها مشکلی نداره اما اگر حریم ها این بین شکسته بشود ایراد دارد.من نمیدونم شوهر شما چه نوع چتی داره اما یادمان باشد هر کسی چه زن وچه مرد در جامعه ای هستیم که از دو جنس تشکیل شده است وارتباط با هر دوجنس(البته به طور صحیح) هیچ ایرادی ندارد. در این مورد اگر چت کردن همسر شما با اصول رفتاری متناقض است بهتر است با او حرف بزنید یا پیش مشاور بروید. دوست عزیز در کل متن شما من به این نکته میرسم که شاید شما یکطرفه با قاضی میروید مثلا (!انگار این آقا یه کم زود تصمیم به ازدواج گرفته اصلا تازه یادش افتاده که جوونی کنه انگار وقتی مجرد بود جلوشو گرفته بودن یا من براش کارت دعوت فرستادم که بیاد با من ازدواج کنه.) جونی کردن با تاهل کاملا نتناقض نیست.سعی کنید دوست خوبی برای همسرتان باشید .یک هم صحبت.یک همراز .یک همدل .....
در جایی دگر نوشته بودید (من دختر خوش بر و رویی هستم به طور کلی ظاهر خیلی خوبی دارم و خوش برخورد و خوش مشرب و اجتماعی هستم تحصیلکرده ودر حال حاضر دانشجوی فوق لیسانسم و احساس میکنم از هر نظر حداقل یک پله از همسرم برتر بودم و اینو تقریبا همه میدونن.خیلی شاد بودم خیلی اما الان به خاطره سختیای زندگیم خیلی افسرده شدم و مسئول همه اینا شوهرمه اینو خوب میدونم.اما اون اصلا لیاقت منو نداره یه وقتایی حتی فکر میکنم به من حسودیش میشه و میخواد با این رفتاراش خیلی بهم بها نده تا منو کوچیک کنه) هر کسی هم نقاط ضعف داره وهم نقاط قوت.شما در متن فقط خوبیهای خودتان را بیان میکنید.دوست عزیز زیبایی و تحصیلات دلیل بر برتری شما بر همسرتان نیست. شما فکر میکنید از هر نظر از ایشان برترید وهمین طرز فکر باعث ازار شما میشود.در زندگی مشترک همه مسئولیت های ناملایمات زندگی را روی دوش ایشان میبینید وایشان را مقصر میدانید. وحتی حسود فرض میکنید. شاید اگر کمی از افکار بد دوری کنید ،کمی بیشتر با همسرتان حرف بزنید همدیگر را درک کنید ، کمتر ازرده دل میشوید. موفق وشاد باشید
nina
در
10 سال و 6 ماه و 4 روز و 19 ساعت و 53 دقیقه پیش گفته
آقای علیرضا
نمیدونم شما مجریدید یا متاهل و آیا تجربه زندگی مشترک دارید و به مسائل و مشکلاتش آگاهید یا نه و همینجوری نظر میدید.اما یه نکته هست که بر هر عقل سلیمی مبرهنه.و اون اینه که یک زن یا مرد تا زمانی که ازدواج نکرده میتونه راجب طرف مقابلش ذره بین بزاره و بهش بگه از من بالاتر یا پایین تره یا اصطلاحا" کفو هم نیستیم.اما وقتی به طرفش بله گفت و باهاش زندگی شروع کرد یعنی همه جانبه قبولش کرده.یعنی اونو کفو خودش دیده که باهاش ازدواج کرده.پس نباید به انتخاب خودش بگه در سطح من نیست.این جمله خیلی عجیبه که ادم خودش چیزی یا کسی رو برازنده خودش بدونه و انتخابش کنه بعدا بگه هم سطح من نیست!!!!!!!!!!!!
در ضمن ما فقط از یه جنبه و براساس صحبتهای خانم نارسیس داریم به قضیه نگاه میکنیم در حالی که هر موضوعی یه جنبه دیگرم داره.شاید همسرش اگه درد دل کنه حرفهایی به مراتب ناراحت کننده تر بزنه.این حرفهای من برترم تو کمتری فقط مثل زهر تو زندگی میمونه شما هم با طرفداری از این عقیده دانسته یا ندانسته فقط به اختلافات بیشتر دامن میزنید.
نارسیس بهتره این طرز فکرو کلا از مخش پاک کنه و دنبال ریشه های مشکل با کمک همسرش بگرده.هیچ آدمی کامل و خوب مطلق نیست.همه چی نسبیه و خیلی رفتارا هم ریشه ش بر میگرده به خود ما.
خانم نارسیس ، یک سری سوالالتی تو اینترنت در زمینه مسائل زناشویی هستند که میتونه کمک کنه.تو گوگل سرچ کنید : سوالاتی که زندگی زناشویی شما را بیمه میکنند.ازشون یه پرینت بگیرید و با همسرتون زمانی که موقعیت خوبی هست هر کدوم جداگانه و با دقت به سوالا جواب بدید بعدا سوالاتو خونده و راجب جوابا بحث کنید.البته اول جوابهای همسرتون تموم شه بعد جوابهای شما یا به عکس.یعنی با هم پاسخنامه ها رو مرور نکنید.یکی یکی.و سعی کنید خونسرد و انتقادپذیر باشید تا از خواسته ها و کمبودهای هم مطلع شید نه اینکه اینم باعث جر و بحثتون شه.
موفق باشید
alireza30
در
10 سال و 6 ماه و 1 روز و 17 ساعت و 3 دقیقه پیش گفته
خدیجه خانم ، و نینا خانم خیلی ممنون از توجهتون.
اینکه مثلا یک دختر از هر نظر ( حالا بجز شاید قدرت بدنی و فلسفه بافی و توجیه سازی فکری این ها رو از این جهت میگم چون من خودم یک مرد هستم و میدونم وقتی بخاد خودش یا کسی رو توجیه کنه بلده این کار رو انجام بده) بالا تر باشه ، امکان پذیر هست مخصوصا از نظر اخلاقی و تعهد به زناشویی. در واقع خلاصه صحبت نارسیس این هست که : شوهر سرد برخورد میکنه و با خانم های دیگه حالا مثلا ارتباط مجازی داره ، این موضوع ایشون رو ناراحت میکنه و میگه هر راهی به ذهنش رسیده انجام داده و از این هم ناراحت هست با وجودی که خوشگل هست تحصیلات بالا داره اجتماعی هست و ... که از نظر خودش حتی از شوهر بالا تر هست ، با این وجود باز موفق نشده . ایراد رو چی بدونیم ؟
ممکنه ایشون هنر حل کردن این مشکل رو حالا فرض کنیم نداشته باشه آیا برای پیدا کردن راه حل در ایشون جستجو کنیم یا طرف مقابل ، آیا میشه گفت که شوهر
خویشتنداری نداره ؟؟ بله دوست داره با خانم های دیگه حرف بزنه از این لذت میبره این کاملا قابل فهمه خوب وقتی مثلا شبها که خونه هست دنبال این کارا باشه مشخصه که فرصتی برای فکرکردن به زن خودش نداره در نتیجه سرد میشه . نبود خویشتن داری مشکل اینجا هست . خوب آیا این خانم نمیتونه این کار رو بکنه ؟ از این جهت هم حتی از شوهرش میتونه بالا تر باشه نیازهم نیست ساعتها وقتش رو تو اینترنت بزاره که حالا شاید بعد از چند وقت بتونه صحبت مجازی رو به یک ملاقات حضوری تبدیل کنه یا توی خیابون با ماشین پرسه بزنه تا حالا احتمالا یک فاحشه بتونه پیدا کنه ، یک خانم خوشگل نیاز به هیچ کدوم این کارا نداره ایشون کافی فقط یزره خودش بخواهد ، بین فامیل و آشنا و همسایه ،در محل کارش توی دانشگاه توی تاکسی، در خیابون ، همون شاید 200 متر اولی که داره توی خیابون راه میره ، شما میدونید که الان دیگه مجرد یا متعهل هم فرقی نمیکنه فقط کافی دختر بخواهد. دختر فقط باید بخواهد اما پسر علاوه بر خواستن باید سعی و تلاش هم کنه. خویشتن داری کدامشون با ارزش تره ؟ حداقل از این جهت شوهر باید قدر همچین خانمی رو بدونه و هیچ وقت این رو از ذهنش یا بقول نینا خانم از مخش پاک نکنه. انسان معمولا قدر چیزی که داره فراموش کرده اما کسانی که اون رو ندارن بهش فکر میکنن که چه چیز با ارزشی هست ودرکش میکنن.
نینا خانم من هم میزان اطلاعات و تجربه شما رو نمیدونم اما حتما هم همینجوری نظر نمیدین اما این جمله شما " .. خیلی عجیبه که آدم چیزی رو برازنده خودش بدونه و انتخاب کنه بعد بگه هم سطح من نیست" اتفاقا اصلا هم عجیب نیست چون آدم ممکنه اشتباه کنه. اما از این جمله شما خیلی لذت بردم که اگه یک دختر به پسر گفت بله دیگه باید تا آخرش باشه خیلی رمانتیکه در واقع این خیلی مردونه هست البته مردهای خیلی خیلی قدیمی قبل از اینکه خیلی چیزها اختراع بشه .
kadije
در
10 سال و 5 ماه و 28 روز و 13 ساعت و 44 دقیقه پیش گفته
سلام
به نظر من برای پیدا کردن راه حل برای حل مشکل بین دو طرف حتما باید کامل خصوصیات طرفین رابررسی کرد و فقط اینکه بخواهیم تقصیرها را به گردن یک نفر بیاندازیم غلط است. حرف من این نیست که مشکل کامل از سمت نارسیس است.منظور من این است که برای ریشه یابی یک مشکل باید همه جوانب و خصوصیات دو طرف کامل وبدون جانب داری وتعصب و غرور بررسی شود. ما اینجا حرفهای همسر نارسیس را نمیشونیم و من با توجه به حرفهای خود نارسیس از وضیعتش در بین حرفهایش خود باوری بیش از حد دیدم. به نظر من این که مشکل را فقط نبود خویشتن داری شوهر بدانیم غلطه. اقای علیرضا بنظر من هم مرد و هم زن میتونند به راحتی خیانت کنند . اینکه فکر کنیم خیانت یک خانم زیبا راحت تر از یک اقا هست هم قبول ندارم. همانطور که اگر مرد خیانت کند ممکنه با یک زن فاحشه روبرو بشه ، زن هم اگر خیانت کند ممکنه با یک مرد فاحشه روبرو شود.مرد هم میتواند در 200 متری خانه سر کار و خیلی مکانهای دیگر خیانت کند واز این لحاظ تفاوتی بین مرد وزن نیست و اگرزن یا مرد تعهد نداشته باشه خیانت برایش اسان است و ربطی به زن یا مرد بودن ندارد. اقای علیرضا بنظر من چت کردن یک مرد متاهل در خانه با زنهای دیگر ایرادی ندارد. البته با توجه به اصول اخلاقی. منظورم این است که چه زن و چه مرد نباید بعد ازدواج فقط محدود به ارتباط با همسر خود باشد.منظورم البته ارتباط اجتماعی هست.متاسفانه در جامعه ما تعصبها بعضی وقتها پایه بسیاری از مشکلات میشود. امیدوارم حرفهای من را درست متوجه بشوید ولی من به عنوان یک دختر در جامعه دوست دارم ارتباط
اجتماعی خودم را با کل جامعه حفظ کنم. ولی متاسفانه در جامعه ما زنها ومردها بعد از ازدواج محکوم به محدودیت میشوند. باز هم میگویم روابط اجتماعی را بر پایه اصول اخلاقی قبول دارم. هیچ اشکالی ندارد که گاهی همسر برادر، خواهر یا ... ما دوستی یا کسی در زندگیش باشد( چه زن چه مرد) که بتواند از او چیزهای خوب یاد بگیرد.بر دانسته ایش بیفزاید وحتی به ارتغا فکری واخلاقی همسر خود نیز کمک کند.به نظر من یک دوست خوب( منظورم دوست دختر یا پسر نیست) همیشه میتواند یک دوست خوب باشد و ربطی به جنسیتش ندارد.ولی در جامعه ما متاسفانه کلمه دوست وقتی برای جنس مخالفمان به کار برده میشود، اگر از سوی دختر باشد همه فکر میکنیم دوست پسرش است واگر از سمت پسر باشد همه فکر میکنیم دوست دخترش است. البته موافقم که چنین روابطی در جامعه ما محدود است و متاسفانه اکثرا از چار چوب دوستی خارج شود و کم هستند مردان یا زنانی که چارچوب این دوستیهای خوب را رعایت کنند و تا درک چنین روابطی در جامعه بسیار فاصله داریم.
khadije
در
10 سال و 5 ماه و 8 روز و 14 ساعت و 9 دقیقه پیش گفته
سلام
به نظر من محدودیت مکانی وجود ندارد. چت کردن مرد یا زن متاهل یا مجرد بر پایه اصول اخلاقی در هر جایی به نظر من مشکلی ندارد. هر کسی تعریفی از آزادی برای خود دارد و به نظر من یک زوج باید قبل از ازدواج این تعریف از آزادی را برای یکدیگر به طور صریح شرح دهند تا بعدا مشکلساز نشود و ازدواج مانع آزادی های شخصی واجتماعی ما نشود. در جامعه ما هستند(هر چند کم) کسانی که به آزادی بقیه افراد احترام میگذارند و با تعصبات بیجا زندگی
اجتماعی افراد را محدود نمیکنند. در جامعه فعلی ما هم در هر شهری به نظر من روابط اجتماعی میتواند محدود نشود.(البته قبول دارم تفکر ها و عقاید متفاوت است و هر کسی نظری دارد ولی من در اطرافم دیده ام کسانی را که چنین عقیده ای دارند)
البته اگر این روابط از چار چوب خارج شود مشکلساز خواهد بود.
فلامک
در
9 سال و 10 ماه و 14 روز و 38 دقیقه پیش گفته
سلام نارسیس عزیزم حس تعصب به همسرتو کاملا درک میکنمنوشته های سایر دوستان رو هم خوندمظاهرا بعضیا متوجه نشدن که همسرت در بدو زندگی مشترکتون ایده الت بوده و بعدا تغییر کردهزمانیکه بهش بله گفتی اونی بوده که میخواستی و با تغییراتش مشکل داریاینکه تو برتری یا اون کاری ندارماما کاملا باچتت کردن زن و مرد متاهل با جنس مخالفشون مخالفم من این تجربه رو به وفور در دوران مجردی داشتم،کسی که تو زندگی زناشویش همدم،هم صحبت ودوست خوبی داشته باشه احساس نیازی برای حرف زدن یا وقت کذروندن با غریبه ها پیدا نمیکنهالبته چت یا حرف زدن با آشنایان مد نظرم نیستاینکه بگرده تو نت با هرکس و ناکس چرت وپرت بگه و این رابطه شروع وابستگی و علاقه و...بشه جدا برای زندگیش خطناکهمطمینم همسرت تو نت گوشهایی برای بیان باورهاش پیدا کرده
همینکه عاشق فلسفست و تو از فلسفه متنفری نشون میده گوش خوبی برای دانسته هاش نداری
مردا بشدت تعریف و تمجید،بارز شدن،تحسین شدن،خاص بودنو نظریه دادن رو دوست دارن که کمترین بی توجهی اونارو بسمتی سوق میده که بهشون به به بگن
حالا ببین با تمام منطقی که ش،هرت از خودش نشون میدهدوست داره تو ام وقتتو بجای توجه و رسیدگی به اون بچت کردن صرف کنی؟؟
اگه با روی باز قبول کرد بدون آدمای بدی طرفش نیستن اما اگه مخالفت نشون داد بدون که میدونه تو چت چه خبره
من کاملا بهت حق میدم که نخوای شوهرتو باکسی تقسیم کنی،پس تلاش کن بیشتراز این آلوده عادتهای بد نشه چون دیگه برگردوندنش با خداست