آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 34.227.112.145

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  89.198.100.39
  66.249.66.162
  66.249.66.161
  66.249.66.160
  54.81.157.133
  54.224.90.25
  54.211.203.45
  54.173.214.79
  54.166.170.195
  54.152.77.92
  54.152.5.73
  54.144.95.36
  52.91.255.225
  52.55.55.239
  52.54.111.228
  52.205.159.48
  52.167.144.200
  52.167.144.176
  52.167.144.175
  47.128.97.243
  47.128.61.27
  47.128.58.0
  47.128.49.233
  47.128.31.1
  47.128.111.55
  44.221.46.132
  44.221.43.88
  44.210.107.64
  44.204.94.166
  44.202.90.91
  44.202.128.177
  44.200.210.43
  44.192.75.131
  40.77.167.4
  40.77.167.16
  37.19.217.237
  35.171.22.220
  34.230.68.214
  34.230.35.103
  34.229.50.161
  34.227.112.145
  34.226.141.207
  34.204.52.16
  34.204.3.195
  34.203.221.104
  3.83.87.94
  3.238.87.31
  3.238.62.124
  3.238.228.191
  3.238.142.134
  3.237.46.120
  3.236.55.137
  3.226.254.255
  207.46.13.154
  185.191.171.18
  185.191.171.16
  184.170.249.65
  18.212.87.137
  157.55.39.60
  157.55.39.58
  101.108.195.206

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  تنهایی

نازنین

سال تولد 1366 ایمیل آدرس شما جنسیت مونث وضعیت تاهل متاهل عنوان متن تنهایی

    


سلام
حدود 3 ساله ازدواج کردم. 6 ماه بعد از ازدواجمون کار همسرم به شهرستان انتقال پیدا کرد و مجبور شدیم بریم. تمام وسایل رو خونه پدرم گذاشتیم و خونه رو هم پس دادیم. اوایل خودمم هم تو شهرستان مشغول به کار بودم اما کم کم احساس افسردگی شدید می کردم. یه چند ماهی برگشتم و منزل پدرم موندم. اما دوری شوهرم هم خیلی سخت بود. خلاصه با اصرار شوهرم دوباره رفتم شهرستان اما بازم طاقت نیاوردم و برگشتم آخه شهرش خیلی کوچیکه. شبیه روستا میمونه تا شهر و اونجا هیچ دوستی نداشتم. صبح تا شب تو خونه تنها بودم تا شوهرم برگرده. 
الان احساس خیلی بدی دارم. خیلی از جوونای فامیل بعد من ازدواج کردن حتی برادرم، حالا همشون دارن بی دردسر زندگی شون رو می کنن اما من بلا تکلیف موندم. اعصابم داره داغون میشه. با خانوادم سر جنگ پیدا کردم. هر روز سر موضوعات مختلف دعوا داریم .طاقت شنیدن حرف رو ندارم و سریع اعصابم بهم میریزه و گریه می کنم. بیچاره ها نمیدونن با من چیکار کنن. واقعا مستاصل شدم.

 

نویسنده:نازنین، ارسال شده در يكشنبه 7 مهر 1392 ساعت 11:37 بعد از ظهر، 7293 بار مشاهده شده، 5 نظر، PDF،



قاسم در 10 سال و 6 ماه و 2 روز و 8 ساعت و 41 دقیقه پیش گفته

با همسرتون صحبت کنید و شرایط رو بهش بگید و ازش بخواهید ، به امید خدا مشکلتون حل میشه

مرجانه در 10 سال و 6 ماه و 2 روز و 7 ساعت و 56 دقیقه پیش گفته

بنظرم بهترین راه اینه که کنار شوهرت باشی و با خودت هم کنار بیای که شوهرت برات از هم مهم تره، ببین عزیزم، دوری خانواده و عزیزان سخته ولی الویت اول همسرته، بخاطر همینه که آشفته ای. کنارش بمون و از طرفی هم برای تحمل دوری به همراه شوهرت ماهی یکبار به خانواده ات سر بزن

مهدی در 10 سال و 6 ماه و 1 روز و 22 ساعت و 22 دقیقه پیش گفته

سلام

حق با شماست

باید تحمل کرد  باید خودتو سرگرم کنی اگه اونجا کلاس اموزشی هست  -خودتو یه جورای سرگرم کنی به خرید به چیزای دیگه -نزاری حرف های بقیه رو  شما اثر بزاره  شاید فامیلت سر زندگیشون باشند ولی ممکنه عشقو علاقه که شما داریو نداشته باشند -به این چیزام فکر نکن مطمئن باش شوهرتم راضی به اذیت شدن شما نیست

خودشم تنهای براش بد شده که اسرار کرده دوباره برگردی

واقعا چاره ای جز تحمل نیس و خدا پاداش همراهی کردنتو با شوهرت خواهد داد

روزهای خوبم در راه

hasti در 10 سال و 5 ماه و 27 روز و 9 ساعت و 17 دقیقه پیش گفته

سلام دوست خوبم.

به نظر من در اسرع وقت برو پیش همسرت. چرا اونو تنها گذاشتی؟ با این رفتارت ممکنه در آینده همسرت هم از دست بدی.(این تذکر رو جدی بگیر)

زندگی برای همه بالا و پایین داره. شما باید وی باشی.

خدا هم کسانی روکه صبر می کنند دوست داره

samira805 در 10 سال و 5 ماه و 21 روز و 2 ساعت و 2 دقیقه پیش گفته

کنار همسرت بمون و از بودنش لذت ببر. برای خودت سرگرمی ایجاد کن. کتاب و خیلی چیزای دیگه رو میتونی جایگزین غریب بودن کنی اما مواظب باش به خاطر دوری از خانوادت از همسرت فاصله نگیری. فاصله، باعث جدایی احساسی هم ممکنه بشه و این خوب نیس.

اگر راهی پیدا نشد اونوقت با همسرت صحبت کن تا اگه بتونه انتقالی بگیره

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي