بازديدکنندگان:
امیر
سال تولد 1356 /// جنسیت مذکر ///وضعیت تاهل در حال جدا شدن ///عنوان متن نمی خواهم تنها شم
سلام به همگی.من همسرم خیلی دوست دارم ولی اون ذیگه هیچ حسی به من نداره.الان خارج از کشوره و می گه من فقط براش یه دوستم.البته حق داره از من متنفر باشه چون من به خاطر کمبود و نتونستن یه نه گفتن خواستم نقش یه ناجی رو بازی کنم اما شدم قربانی و االان به حدی افسوس زندگی گرم قبلیم می خورم که کارم یواش یواش داره به جنون می کشه
من اشتباه کردم و خبلی سعی کردم که خودم ار این منجلاب بکشم بیرون اما خوب دیگه به چشم همسرم من مرده بودم.من 7 سال بدون هیچ لغزشی زندگی شادی داشتم که یهو تو دام افتادم.گناهکارم و پشیمون اما نمی دونم چرا اینقده عدالت برای من سخت گرفته.چون خودم به اشتباهم پی بردم و تلاش کردم رنذگیم نجات بدم اما همسرم ترکم کرد.
اون حق داره از من متنفر باشه اما حق من نیست.من خیلی سعی کردم اون فتنه رو از زنذگیم بندازم بیردن اما به چشم رنم ذیگه نیومد.
حالا چی کار کنم نمی تونم بپذیرم که همه چبم ازدست دادم.چون حقم نیست من مقصرم اما جرمم اینقدر نیست.
نویسنده:امیر، ارسال شده در سه شنبه 5 آذر 1392 ساعت 07:31 بعد از ظهر، 9637 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،