بازديدکنندگان:
البرز
سال تولد 1371 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل مجرد ///عنوان متن چیکار کنم؟
سلام من یه دختر 21 ساله ام .تا قبل از این ماجرایی که براتون تعریف میکنم کلا توی فکر چیزی مثل عشق و دوست داشتن نبودم.اما الان نمی دونم باید چیکار کنم بلا تکلیفم و کلی از آینده می ترسم.راستی من دانشجوی سال آخر پرستاری ام.داستان از اونجایی شروع شد که یه رروز من توی حیاط دانشگاه با دوستم مشغول حرف زدن بودم که باد اومد وگرد و خاک داشت نابینام میکرد و داشتم اشک می ریختم که یه دفعه یکی از پسرا اومد و با فاصله 2 متری وایساد و با نگاه کنجکتوانه منو نگاه کردن من اهمیتی ندادم و اون روز گذشت و روز عد من رفته بودم از بوفه خرید کنم و داشتم با همون دوست قبلیم صحبت میکردم که این آقا پسر با دوستش اومدن سمت بوفه و ایشون با دیدن من زل زد بهم و دوستش رفت توی بوفه و شروع به صدا کردنش کرد اما این آقا انگار اصلا نمیشنید و حواسش نبود که کجا ایستاده و من اصلا نمی تونستم تکون بخورم جا خورده بودم تا اینکه دوستش اومد دم در بوفه و فهمید جریان چیه و کشوند بردش توی بوفه از اون به بعد دیگه من نتونستم راحت توی حیاط راه برم چون هر جا میرفتم این آقا پسر یا از روبروم در میومد یا یه جاییمیشست و نگاهم میکرد نمیدونستم چی کار کنم چون باعث شده بود تا هم همکلاسیای خودش هم همکلاسیای مننسبت به نگاهای این آقا حساس شن حتی توی حیاط بیمارستانی که برای کارآموزی رفته بودیم هم بی خیال نمیشد و باید بگم من کلا ادم خجالتی هستم و از این رفتارا واقعا خجالت میکشیدم و معذب و از طرفی هم دوست داشتم و دارم بدونم چی توی ذهن این آقا پسر میگذرهاین جریانات 3 سال بطول انجامید تا اینکه 6 ماهه دیگه این آقا رفتارش عجی شده مثلا میاد روبروم وایمیسته اما نگاه نمیکنه بعد که پشت میکنم بهش و یدفعه که برمیگردم می فهمم داشته نگاه میکرده یا با دخترای مختلف میاد از جلوم رد میشه واقعا نمیدونم با ید چه واکنشی نشون بدم اصلا نمیدونم منظورش چیه و از طرفی این آقا دانشجوی رشته پزشکیه و پسر بدی به نظر نمیرسه اما شاید بدشم نیاد تفریح کنه من نمیدونم باید چیکار کنم؟؟؟؟لطفا راهنماییم کنید مه چبکار کنم؟؟؟؟
نویسنده:البرز، ارسال شده در چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 11:45 بعد از ظهر، 2762 بار مشاهده شده، 5 نظر، PDF،