آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 34.201.16.34

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  91.107.193.67
  66.249.66.38
  66.249.66.162
  66.249.66.161
  66.249.66.160
  54.243.2.41
  54.221.43.155
  54.221.110.87
  54.201.153.196
  54.198.45.0
  54.196.27.122
  54.167.52.238
  54.160.243.44
  54.160.133.33
  52.91.84.219
  52.91.255.225
  52.90.40.84
  52.54.111.228
  52.207.218.95
  52.167.144.230
  52.167.144.181
  52.167.144.140
  47.128.97.98
  47.128.62.229
  47.128.18.51
  47.128.127.176
  47.128.115.113
  47.128.110.162
  44.222.116.199
  44.220.41.140
  44.213.75.78
  44.202.183.118
  44.200.77.59
  44.200.74.73
  40.77.167.76
  40.77.167.46
  40.77.167.28
  40.77.167.1
  35.175.172.94
  35.173.233.176
  34.234.83.135
  34.227.191.136
  34.204.52.16
  34.204.196.206
  34.201.16.34
  3.94.150.98
  3.92.96.247
  3.86.235.207
  3.81.221.121
  3.236.214.123
  3.236.19.251
  3.236.145.110
  3.235.75.229
  3.230.1.23
  3.227.252.87
  27.65.29.186
  27.42.64.74
  184.72.135.210
  18.234.165.107
  18.234.139.149
  18.233.223.189
  18.232.188.122
  18.206.12.31
  174.129.59.198
  159.192.240.138
  157.55.39.49
  157.55.39.205
  157.55.39.204
  145.220.91.19
  116.100.223.161
  104.143.245.102
  100.26.35.111

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  دو زاهی زندگی

acc2014r

سال تولد 1361 /// جنسیت مونث /// وضعیت تاهل متاهل /// عنوان متن دو زاهی زندگی

    


با سلام و عرض ادب

من مدت 8 سال است که ازدواج کرده امازدواجم یک ازدواج عاشقانه و کاملا احساسی بود با همسرم در دانشگاه آشنا شدم خانواده ها هر دو مخالف این ازدواج بودند علت مخالفت ها تفاوت هایی بود که ما هر دو داشتیم تفاوت های فرهنگی و مذهبی و زبانی و ... ما از دو مذهب مختلف هستیم من شیعه و همسرم سنی است خانواده من یک خانوداه تحصیلکرده و فرهنگی و اجتماعی بود و هست اما خانواده همسرم متاسفانه کاملا غیر اجتماعی و بدور از هر گونه رفتار و معاشرتی و کاملا یک زندگی بدوی دارند تفاوت های دو خانواده بسیار بسیار زیاد بود و هست آن موقعه من عاشق بودم و داغ و هیچ چیزی را نمی دیدم اما الان که هشت سال گذشته می بینم که به هیچچچچچچچ وجه نمی تونم تحملشون کنم به هیچ وجه نمی تونم باهاشون ارتباط برقرار کنم هر چند که من سعی خودم رو بارها کردم اما اونها واقعا تمایلی ندارند گویی نه من از آنها خوشم می آید و نه آنها از من هر دو همدیگر را بعد از هشت سال نپذیرفته ایم و نمی خواهیم بپذیریم .اما از همسرم بگویم هر چند نقاط ضعفی دارد اما مرد مهربان با مسئولیت و بااخلاقی است و مرا نیز بسیار دوستدارد و از طرفی همه خانواده من او را دوست دارند و به طور کلی قبولش دارند. این وسط من گیر کرده ام از یک طرف نمی تونم خانواده همسرم وتفاوت ها و جوی که توش قرار دارند را تحمل کنم تا جایی که تصمیم به طلا ق گرفته ام از طرفی میترسم که نتوانم مرد خوبی مثل همسرم به لحاظ بااخلاقی و سالم و پاک بودن نصیبم شود از تنها بودن و سردرگمی بعد از طلاق میترسم .همسرم متوجه تصمیم من شده و می گوید اگر اینقدر این تفاوت ها عذابت می دهد من هر تصممیمی که تو بگیری را قبول میکنم و اصراری ندارم که با من زندگی کنی . این را هم اضافه کنم برای این زندگی و ساختن آن سختی های زیادی کشیدم ودلم می سوزه که خراب بشه .ما در حال حاضر فرزندی نداریم . آیا تصمیم من برای جدایی اشتباه است ؟ آیا این رویا پردازیست که میگویم ای کاش با خانوده ای از سطح اجتماعی و فرهنگی بالا ازدواج کرده بودم ؟ که باهاشون بتونم رفت و آمد کنم . خواهش می کنم راهنماییم کنید

 

نویسنده:acc2014r، ارسال شده در جمعه 28 شهريور 1393 ساعت 01:34 قبل ‏از ظهر، 4310 بار مشاهده شده، 5 نظر، PDF،



فرزانه در 9 سال و 6 ماه و 9 روز و 23 ساعت و 21 دقیقه پیش گفته

دوست خوبم

بزرگترین اشتباه عمرت رو میکنی مگه میشه یه زندگی شیرینی رو که بعد سختی بدست اوردی رو بخاطر دیگران به این راحتی به هدر بدی درسته که دوخانواده نمی تونن با هم بسازندوتواین وسط عذاب میکشی اما به شوهربدبختت چه ربطي داره چرا آشیانه گرمت رو که همه آرزوش رو دارن رومی خواهی بدی بدست باااااد وطووووفان . بهتره که نظردیگران رو کمتر مورد توجه قرار بدی یکم بفکرزندگی خودت باشی توخودت رو دقیقا برعکس کن و جای شوهرت بذار ببین چه عذابی خواهی کشید که الان اون داره تحمل میکنه و دم نمیزنه آخه مگه خدا رو خوش میادبه خدا توکل کن و بچسب به زندگیت و احساسی عمل نکن

فکراینو بکن که دوماه بعداز جدایی چجوری میتونی دلتنگیت روجبران کنی و.........

وحید در 9 سال و 4 ماه و 26 روز و 18 ساعت و 23 دقیقه پیش گفته

وای من باورم نمیشه



من هنوز ازدواج نکردم ولی عاشق یه دختری شدم که مذهبش باهام فرق میکنه ینی جدی جدی نمیشه باهاش زندگی کرد؟



من میگم در درجه اول عقایده من برا خود عقاید اونم برا خودش محترمه

در درجه دوم من مذهب خودمو براش تعریف و توضیح میدم تا بدونه ماله من بر حق تره بعدش هم مدهب میشیم و تمووووم من همینکارو میکنم

بنظرم اختلاف مذهبی نمیتونه منو از دختری که عاشقشم و دوسش دارم جدا کنه

samira805 در 9 سال و 1 ماه و 17 روز و 37 دقیقه پیش گفته

اگه با زندگی و همسرت مشکلی نداری چرا پای خانواده همسرت را برای جدا شدن به زندگی باز میکنی؟! یعنی واقعا زندگی با همسرت ارزش تحمل خانوادشو نداره؟! این یه حرکت کاملا غیر منطقیه

ههههههه در 9 سال و 16 روز و 15 ساعت و 27 دقیقه پیش گفته

کاش شوهرم مثل شوهر شماخوب بود اما پدر شوهرم چنگیز خان موغول بو والله باهاش میساختم وقتی خواستی بری پیششون همتراز اونا شو

فریبا در 9 سال و 15 روز و 1 ساعت و 4 دقیقه پیش گفته

به نظر من شما خیلی ناسپاس هستید و خیلی هم خودخواه شوهر شما که مشکلی نداره چرا خداروشکر نمیکنی ایا درسته شوهر شما قربانی هوس شما در هشت سال پیش باشه اصلا چه نیازی به رفت و امد با خانواد هی شوهرت داری به نظر من اول خودتو جای خانواده ی شوهرت بزار بعد در مورد اونا قضاوت کن خودتون قشر مرفه هستید اونا قشر ضعیف وقتی از مسیری که اونا عبور کردن گذشتی و کفش های اونهارو پات کردی بعد در مورد اونا قضاوت کن به نظرت ادمایی که یه عمر رو میدن تازه به نیاز های اولیه ی زندگی میرسن وقتی برای فکر کردن به روابط عمومی دارن اصلا حوصلشو دارن یه کم انسانی برخورد کنیم این دنیا اگه هزار سال هم باشه تموم میشه فقط انسانیت به جا میمونه یه کم نگاهتو عوض کنی قضیه حله خودخواه نباش اونام ادماین که اگر توم تو شرایط اونا بگذر میشدی چه بسا خیلی بدتر از اونا بودی

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي