آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 44.222.212.138

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  85.208.96.208
  66.249.66.162
  66.249.66.160
  54.82.44.149
  54.81.33.119
  54.234.136.147
  54.205.116.187
  54.159.186.146
  52.91.84.219
  52.91.67.23
  52.90.50.252
  52.54.103.76
  47.128.40.13
  47.128.29.45
  44.222.212.138
  44.222.146.114
  44.213.75.78
  44.212.39.149
  44.211.117.101
  44.204.218.79
  44.202.128.177
  44.201.24.171
  44.200.23.133
  44.192.132.66
  40.77.167.50
  35.175.174.36
  35.175.172.94
  35.173.178.60
  35.171.22.220
  34.228.168.200
  34.220.235.28
  34.204.177.148
  34.201.37.128
  34.201.16.34
  3.94.150.98
  3.90.205.166
  3.89.56.228
  3.239.119.159
  3.237.91.98
  3.237.51.235
  3.236.214.123
  3.236.19.251
  3.235.227.36
  3.227.252.87
  3.215.183.194
  27.75.145.52
  18.232.188.122
  178.44.247.97
  157.55.39.8
  157.55.39.52
  103.121.39.158

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  نامه ام رو بخون و برام دعا كن

يه دلخون

نام مستعار فارسی ( متن شما با این نام منتشر میشود ) يه دلخون سال تولد 64 /// جنسیت مذکر ////وضعیت تاهل مجرد ////عنوان متن نامه ام رو بخون و برام دعا كن

   


29 سالمه! 
فوق ليسانس! 4 زبان زنده دنيا مسلط! وضعيت مالي خوب! شاگرد نمونه! بچه زرنگ! درسخون! با اعتقاد! با استعداد و خلاق و فعال و سرزنده! همه اينا رو بودم تا يكسال پيش . واسه كار به يك كشور ديگه رفتم. رفتم كه پول دربيارم ازدواج كنم. رفتم سري توي سرا باشم. يك كار خوب پيدا كردم. اماشش ماه نگذشت نميدونم چه خطايي كردم چه قسمت شومي داشتم چه گناهي كردم توي يه حادثه دستام و صورتم سوختن! مثه يه ارزويي كه دود بسه بره هوا! خدايي كه هميشه دوستش داشتم تنهام گذاشت. سوختم و اخراجم كردن. امروز يكسال از اون ماجرا ميگذره! يكساله كه توي خونه نشستم. ديگه نه كاري دارم. نه كسي باهام ازدواج ميكنه نه اعتقادي برام مونده! نه اميدي. خدايي هم كه فكر ميكردم كنارمه زير پامو خالي كرد. درددد

 

نویسنده:يه دلخون، ارسال شده در پنجشنبه 11 دي 1393 ساعت 01:26 قبل ‏از ظهر، 126283 بار مشاهده شده، 3 نظر، PDF،



FAHIME در 9 سال و 2 ماه و 24 روز و 15 ساعت و 54 دقیقه پیش گفته

salam doste aziz omidvaram k harche zodtar behbodito peyda koni manzoram chehraton nis ishala b aramesh beresin

na khoda zire pato khali nakarde faghat y emtehane kheili sakht gerefte k hatman mitonestio mitoni az ohdeye in emtehane bar biyay pas khodeto sarzanesh nakon ...

albate inam ghabol daram k alan shayad begi nadide  khodai nakarde vasash pish naumade k bkhad dark kone chi migam ...shayadam ras begin vali naomid nabayad bashi k khoda arhamarrahemine ...faghat be khoda etemaaad koon

in etefagh emkan dare vase harkasi pish biyad faghat az on balai mikham k tanhat nazare

1 sal gozasht ghose khordi kari doros shod ???? na 6 mah beshin az aval shoro kon bebin kodom rohiyato avaz mikone on y sal ya in 6 mah ....

inghaad dokhtaraye khanoom hastan k b chehre negah nemikonano faghat dake taraf vasashon mohemee

bebakhshid ziyad porharfi kardam

piroz bashid

khaste در 9 سال و 2 ماه و 23 روز و 11 ساعت و 48 دقیقه پیش گفته

هییییس.. به همه سلام کردم به تو سلام نمیکنم چون حس میکنم از من بالا تری. دوست من. اگه اتفاق دلخراشی برات افتاده برو خدارو شکر کن شاید بلای بزرگ تری از سرت گذشته. سوختگی با جراحی پلاستیک درست میشه. برو اینترنت سرچ کن. ادمایی هستند که دست و پا ندارن. ادمایی هستن کن شیمیایی هستن. خیلیا خوره افتاده تو وجودشون. خیلیا از درون متلاشی شدن. کفر نگو. چرا خودتو حبص کردی. پا بزار به دنیای بیرون. روحیت رو برگردون. هیچچچچچچچچچچ دردی تو این دنیا نیست که درمان نشه. توکلت به خداباشه. اگه یبار تونستی کار پیدا کنی بازم میتونی. من دکتری رو میشناسم از همکارام که تو دوران جنگ نصف صورتش سوخت و ی دستش رو از دست دادطوری ه دختره سه ساالش شناختش.. اما با همون ی دستی که براش مونده بود خیلیارو تو همون خاکای مقدس جنوب عمل کرد. جون خیلیارو نجات داد تو اواخر جنگم شهید شد اما هیچ وقت روحیشو از دست نداد. ادمی به روحیست. روحیتو نباز.توکلت به خداباشه. برو و جراحی پلاستیک کن .چهرت عوض میشه ولی خودت همون نابقه ی سابقی. این رو از ی دکتر پنجاه ساله بعنوان ی نصیحت همرات داشته باش. تا برای ادم روحیه هست...همیشه ی راحی هم هست

خسته دل در 9 سال و 1 ماه و 28 روز و 11 ساعت و 15 دقیقه پیش گفته

ممنون از همدلی هاتون!

ممنونم!

من در جدال سخت کنار اومدنم با این واقعه!

واقعا سخته درک کردن همدیگه! میدونم همه سعی میکنیم تا جایی که میتونیم حال هم رو خوب کنیم! اما ...

حال ما هم خوب میشه! چه شاکر باشیم چه نباشیم!

حال من از این خراب شده که عمر داره میگذره!

بدترین چیز میدونید چیه!؟ 

چیزی که از تنهایی بدتره! 

چیزی که از بی تفاوتی بدتره!

از ناامیدی هم بدتره!

حتی از کفر هم بدتره!

و اون چیزی جز مهم نبودن نیست!

وقتی احساس کنی دیگه مهم نیستی!

اهمیت حادثه روزای اول چقدر مهم بود! 

بعدش اروم اروم از اهمیت میفتی!

جوری که برای هیچکس دیگه مهم نیستی 

کجایی؟ 

چه کار میکنی؟

در چه حالی؟!

مدتیه پا توی این دره وحشتناک گذاشتم

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي