بازديدکنندگان:
Mina - S O S
سال تولد 1370 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل در دوره شناخت ////عنوان متن از تهدیداش میترسم
سلام دوستان
مینا هستم متولد سال 70
به شدت به کمک ، راهنمایی و دعای شما نیاز دارم . . .
سعی میکنم خلاصه بگم که حوصلتون سر نره و حتما متن منو تا آخر بخونید .
بعد از تجربه چند شکست مختلف و آزار و اذیت از طرف کسایی که دوستشون داشتم و بهشون اعتماد کرده بودم ، تبدیل شدم به یه آدم منزوی ترسو که از همه پسرا فرار میکنه ولی در عین حال دوست داشتم که یه تکیه گاه محکم داشته باشم .
به خاطر ترسی که از گذشته و اتفاقات وحشتناکی که واسم افتاده بود ، وقتی که دوست پسر الانم پا پیش گذاشت ، در نهایت خامی و بچگی و بی فکری ، و باز هم بخاطر اون ترس لعنتی ، قبولش کردم و به حرفاش اعتماد کردم .
بهم میگفت دیگه نمیذارم کسی اذیتت کنه ، نمیذارم دیگه کسی بترسوندت ، من میخوام بهت عشقو نشون بدم ، و بعد از چند ماه تلاش بالاخره قبول کردم باهاش دوست شم .
انصافا هم پسر خوبی بود ، واقعا هم پشتم بود ، الانم هست ولی با کلی مشکلات دیگه روبه رو هستم که بهتون میگم .
اوایل دوستی فوق العاده میگذشت ، همش خدارو شکر میکردم که همچین آدمی رو گذاشت سر راهم ، ولی الان هر شب به خدا التماس میکنم که این آدمو از سر راهم برداره .
اخلاقش عالی بود ، شایدم نیود ولی عالی تظاهر میکرد ، هر چی که بود عوض شد .
نمیدونم اشتباهات من عوضش کرد یا بعد گذشت 2 سال دیگه اون روی خودشو نشون داد !
نمیگم من خیلی خوب بودم من هیچ خطایی نکردم ، چرا کردم ، من پر اشتباه بودم ، اشتباهات مزخرف بچه گونه ، در واقع اون بود که بزرگم کرد ، بهم طرز برخورد با هر چیزی و یاد داد ، یاد گرفتم قوی باشم ، یاد گرفتم دهن بین نباشم ، یاد گرفتم از حقم دفاع کنم ، قدرت نه گفتن پیدا کنم ، کلا بگم من بی تجربه خام رو کرد یه دختر با سیاست محکم .
خودش منو برد بالا ، و الان داره ازون بالا پرتم میکنه پایین . . .
با اینکه خیلی حواسمو جمع میکنم که اشتباه نکنم ، ولی بازم یه چیزایی پیش میاد که ناراحتش میکنه ، قبلا تحمل میکرد ، با ارامش بهم یاد میداد ، منم با اینکه لجبازی میکردم ولی در نهایت به حرفش گوش میدادم ، ولی جدیدا ، به محض اینکه یه اشتباهی میکنم و عصبانی میشه ، هر فحش بدی که به ذهنتون برسه به من و خانوادم میده ، تهدیدم میکنه که بدبختم میکنه ، خودمو خونوادمو به خاک سیاه مینشونه و و و
بعد که من از ترس گریه زاری میکنمو به غلط کردن میفتم ، آروم میشه میاد ازم معذرت خواهی میکنه ، چند بار بهم گفت تو درستم کن خودمم ناراحتم که بهت فحش میدم ، ولی من چجوری میتونم درست کنم ؟؟؟
مثلا یه بار وارد یه پیج مذهبی شدم در واقع یه پیجی که مخالف مذهبه ، و بهش گفتم که چقد بده که همچین صفحاتی وجود داره و داشتم یکی از متنایی که نوشته بودن و باهاش مخالفت میکردم که دارن اشتباه میگن و خلاصه دفاع از دین و مذهب خودم یعنی داشتم حرفای خوبی میزدم !!! ولی عصبی شد که چرا تو اون پیج رفتم ! تصورش اینه که زن ، کوته فکره و این حرفا رو مغز من تاثیر میذاره !!!!! باورتون میشه ؟؟؟ و سر اینکه بهم گفت بیا از اون پیج بیرون و من چند دقیقه بعد از اینکه گفت رفتم بیرون دعوا شد و طبق معمول فحش و تهدید !!!
دلیل عصبی بودنشو نمیفهمم !!! تا وقتی که خوبه ، یه پسر فوق العادست ، ولی وقتی عصبانی بشه دیگه نمیفهمه داره چیکار میکنه !
یعنی اشتباهات من باعث شده عصبی شه ؟؟؟
ولی من میگم اگه عاشقم باشه اونجوری که ادعا میکنه ، نباید دلش بیاد بهم فحش بده و با تهدیداش آزارم بده ! نه ؟
من واقعا میترسم ازش !!!
اخیرا ، سعی کردم شجاع باشم ، بهش گفتم دیگه بهت اجازه نمیدم که اذیتم کنی ، کلی شرط و سروط گذاشتم واسش که اگه 1 بار دیگه تهدید کنی فحش بدی باهات نمیمونم ، کلی قرار مدار گذاشتیم و بهم قول دادیم که مشکلاتو با حرف حل کنیم ، ولی بعد گفت بخوای جدا شی بدبختت میکنم و دوباره تهدید و فحش !!!!!!!!
بعد دوباره فرداش ازم معذرت خواهی کرد و وقتی من یکم قیافه گرفتم که نمیبخشمت و باهات بیرون نمیام ، دوباره تهدیداش شروع شد !
من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم ، نه دیگه دلم میخواد باهاش بمونم و نه جرات بهم زدن دارم ، چون واقعا میترسم ، نمیدونم از چی ، ولی وقی تهدیدم میکنه سر تا پام میلرزه ، قرص تپش قلب و اعصاب میخورم که آروم شم .
نمیدونم چرا تهدیدم میکنه ، چی میخواد ازم ، میخواد چیکار کنه ، چی تو سرشه
فقط میدونم داره نابودم میکنه و میاد بهم میگه که لعنت به تو که اینجوری عصبیم میکنی ، تک تکشو سر تو و خونوادت در میارم
لطفا کمکم کنید ، راهنماییم کنید که چجوری ازین رابطه بیام بیرون جوری که عصبی نشه و کاریم نداشته باشه
واقعا به دعا و کمکتون احتیاج دارم
ممنون که حرفامو خوندید و وقت گذاشتید .
منتظر راهنماییاتون هستم
پیشاپیش ممنون . . .
نویسنده:Mina - S O S، ارسال شده در يكشنبه 12 بهمن 1393 ساعت 12:59 بعد از ظهر، 14192 بار مشاهده شده، 7 نظر، PDF،