آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 54.89.24.147

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  66.249.66.36
  66.249.66.162
  66.249.66.161
  66.249.66.160
  54.89.24.147
  54.210.126.232
  54.187.18.10
  54.173.43.215
  54.163.14.144
  54.159.186.146
  54.144.81.21
  52.91.255.225
  52.207.218.95
  52.167.144.20
  47.128.40.191
  44.222.249.19
  44.222.212.138
  44.222.104.49
  44.220.41.140
  44.212.50.220
  44.204.24.82
  44.202.128.177
  44.200.39.110
  44.200.23.133
  44.200.145.114
  40.77.167.78
  40.77.167.54
  40.77.167.20
  35.175.174.36
  35.169.107.177
  34.201.16.34
  31.14.88.18
  3.93.59.171
  3.92.96.247
  3.87.209.162
  3.84.7.255
  3.80.131.164
  3.239.57.87
  3.238.233.189
  3.238.161.165
  3.237.91.98
  3.236.219.157
  3.236.214.123
  3.236.139.73
  3.235.243.45
  3.235.227.36
  3.229.124.236
  3.215.183.194
  218.24.16.198
  216.244.66.201
  195.191.219.132
  178.44.159.48
  178.208.169.196
  177.72.82.9
  157.55.39.49

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  ناامیدی و دلسردی

مهدیه

سال تولد 1363 /// جنسیت مونث ///وضعیت تاهل مجرد ///عنوان متن ناامیدی و دلسردی

        


سلام. از اینکه یه عمر سعی کردم سر به زیر باشم تا خدا روزی همسرمو سر راهم بذارم خسته شدم. از اینکه همه دوستام راحت ازدواج کردن و بچه دارن ولی من هنوز عین بچه ها خونه بابامم. از زمین واسمون حرف شنیدم. انواع واقسام. بزرگ و کوچک.کلی نذر کردم چله گرفتم. انواع و اقسامی از دعاها و نمازها. اما نشد که نشد. خیلیا امدن و رفتن.چه اونایی که مشتاق بودن چه معمولی ها. اعتقاداتم ضعیف شده. امروز کلی گریه کردم و غرغر . دلم مرگ میخاد. چقدر نذر چقدر نماز. گاهی میگم خاک بر سر بی عرضم یه دوست پسرم ن داشتم.دلم گرفته. سر یکی از خواستگارا که با وجود قولای زیاد ناگهان محو شد قلبمم شکست.ولی خدا اونو دوست داشت چون رفت و ازدواج کرد و ب همه ارزوهاش رسید ولی منو تنها گذاشت...

 

نویسنده:مهدیه، ارسال شده در دوشنبه 31 فروردين 1394 ساعت 01:24 قبل ‏از ظهر، 44327 بار مشاهده شده، 18 نظر، PDF،



علی در 8 سال و 11 ماه و 14 روز و 14 ساعت و 40 دقیقه پیش گفته

سلام مهدیه جان. من یه پسر مجرد 24 ساله هستم. مشکلی داشتم شبیه تو. اما میخوام بگم خیلی بیخودی ناامیدی. بابا خارجیها 35 سالگی به بعد ازدواج میکنن. گریه نکن عزیزم. غصه نخور مهدیه جان. ما برتر از اونیم که غم بخوریم. ما یه خدای عاشق پیشه داریم. ما رو از عشق به وجود آورده و دوباره عاشقانه میریم پیش خودش.

خسته شدی قصد زمین ساختی   سایه بر این آب و گل انداختی

باز چو تنگ آیی از این تنگنای   دامن خورشید کشی زیر پای

ما باید عاشقی کنیم و این مرد و زن نمیشناسه، پیر و جوون هم نداره، راه عاشقی محدودیت سنی و جنسی نداره.

تو تواناییها و نقاط مثبت و ویژگی های دوست داشتنیتو فراموش کردی تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری.

پیشنهاد من اینه که یه نامه به استاد عشق و محبت، دکتر الهی قمشه ای بده. سخنرانیهاش درباره ازدواج رو هم گوش بده. دیدار ایشون زندگی منو از نابودی به سمت شکوفایی تغییر داد. و حتما این آدرسو ببین

www.drelahi.net

من ایشونو چندبار از نزدیک دیدم. نمیدونی چه آدمای نازنینی اطرافش هستن.. مطمئن باش همه چی عوض میشه

مهدیه در 8 سال و 11 ماه و 11 روز و 14 ساعت و 10 دقیقه پیش گفته

سلام علی اقا. ممنونم که نظر دادین. ولی باور نمی کنید از ته دل خسته ام. از جایی که به معنی واقعی ته دله دلم گرفته. هر کار می کنم باز نمی شه. دیشبم برا چندمین سال نماز لیله الرغایب خوندم. دلم میخاست زود ازدواج می کردم و الان مادر بودم. شورمو دارم از دست میدم. دعام کن داداش خوبم.

samira805 در 8 سال و 11 ماه و 8 روز و 20 ساعت و 28 دقیقه پیش گفته

خانم مهدیه، چرا فکر میکنی الان تو این سن دیگه راهی برای خوشبخت ندارِی، منم دقیقا هم سن توام، اما میدونم راه خوشبختیم فقط ازدواج نیست، برای حرف دیگران و خانواده ام هم چندان ارزشی قائل نمیشم. میدونم سخته طعنه های دیگران را بشنوی اما یاد بگیر که حرفاشونو فقط بشنوی و لی از اون گوشت درکنی

محمد در 8 سال و 11 ماه و 8 روز و 8 ساعت و 46 دقیقه پیش گفته

سلام خواهر عزیز 

حتما یک مصلحت هست. مطمئن باش خدا خیلی خیلی مهربانه. تنها کاری که ازم بر میاد این است که براتون دعا کنم. بدونید که هر روز صبح مورد دعای حضرت زهرا هستید و ایشون هم از این وضع رنج می بره

somaye در 8 سال و 9 ماه و 27 روز و 4 ساعت و 38 دقیقه پیش گفته

سلام عزیزم من یکسال ازتو کوچیکترم ولی ازدواج رو آخر زندگی نمیبینم. ازدواج هم میکنی هروقت خدا صلاح بدونه بشین به داشته هات فکرکن نه نداشته هات. بنظرم برو مسافرت بادوستات یا خونواده. اگه دوست مجردی داری باهاش برو بیرون گردش به روحیه میده

نیما در 8 سال و 9 ماه و 5 روز و 16 ساعت و 36 دقیقه پیش گفته

راضی باش به رضای خدا. خیلیا پشیمونن از ازدواج . هر روز ارزوی مرگ میکنن

ونوس در 8 سال و 8 ماه و 20 روز و 2 ساعت و 57 دقیقه پیش گفته

سلام مهدیه جان



من خودم 25 سالمه و مجردمو و با وجود داشتن خواستگار و اصرارای خانواده م به هیچ وجه زیر بار ازدواج نمیرم چون آدم مجرد یه مشکل داره ولی متاهل هزارو یک مشکل!

شما هم انقدر ازدواج رو برای خودت بزرگش نکن و سعی کن از دوران تجردت لذت ببری و چشمتو به واقعیت ازدواج باز کن! فقط خوشیارو نبین! به این فکر کن که چند درصد ازدواجا موفق هستن؟! دورو برت چند تا طلاق در سال اتفاق میافته؟! خیانت ...بی مهری...بی توجهی...و هزار تا مشکل دیگه...

وقتی به این چیزا توجه کنی میبینی ازدواج همچین آش دهن سوزی هم نیست که داری براش اینطوری غصه میخوری!! حالا من نمیگم مثل من به ازدواج بد بین باش ولی لااقل یه کمی از این موضع حسرت کوتاه بیا 

برو دنبال علاقه هات برو سر کار برو تفریح کن 

در ضمن اصلا از کجا معلوم که اگه تا الان ازدواج کرده بودی خوشبخت بودی؟!! شاید یه شوهری نصیبت میشد که روزی هزار بار از خدا میخواستی که ای کاش هرگز ازدواج نکرده بودی...

به حرفام فکر کن

شاد باشی

نسترن در 7 سال و 3 ماه و 22 روز و 17 ساعت و 26 دقیقه پیش گفته

سلام من دختری 28 ساله هستم و مجرد خواستگارای زیادی داشتم که به دلایلی  ردشون کردم این  خواستگار آخریه  که 33 سالشه که دیدمش و باهم حرفامونو زدیم خیلی هم به دلم هم من هم خودش  و هم عقیده هم هستیم الان یه مدتی هست که داره دنبال کار میگرده ولی هنوز کار برا خودش پیدا نکرده قولشو دادن قبلا کار داشته ولی خوشش نیومده دیگه نرفته منم اینقدرقران خوندم و نذر و نیار کردم که کارش جور بشه و ازدواج کنیم  ولی فعلا که خبری نیست راست شو بخواین خیلی به دلم نشسته و آرزومه بهم برسیم گاهی وقتا فکر میکنم نکنه منو فراموش کرده و دیگه منو نمیخواد بعضی  وقتها نا امید میشم و امیدمو از دست میدم اطرافیان و فامیلای خودم که نگاه میکنم میبینم همشون ازدواج کردن و تشکیل زندگی دادن ومن هنوز مجردم یه مساله ای هست اینه که خانوادش هم قبل از ماه محرم اومدن خونمون و حرفامونو زدیم ولی بابام گفته هر وقت رفتی سر کار اونوقت سر مهریه صحبتامونو میکنیم مامانشم که زنگ میزنه خونه ما میگه خیلی سخت میگیرین  دختر و پسر تکلیفشونو مشخص کنیم و هر چه زودتر  میخوایم که عقد کنن مادرشم هم میگه پسر من فعالیتش زیاده کارم نداشته باشه اشکال نداره درآمد هم داره موندم چپیکار کنم از این طرف دوست ندارم از دستش بدم چون خیلی ادم خوب و مذهبی هستش از اونطرفم همش با خودم میگم نکنه یه روز خودشم خسته بشه و کلا قید منم بزنه و بره هر روز مامانم میگه حالا این نشد یکی دیگه ولی من دوست ندارم از دستش بدم  خیلی ذهنم درگیره نمیدونم چیکار کنم 

مسعود در 6 سال و 11 ماه و 9 روز و 23 ساعت و 49 دقیقه پیش گفته

سلام. ببخشید انگار من یکم دیر رسیدم تا نظرمو بدم چون تقریبا دو سال از نظرات دوستان گذشته. مهدیه خانوم من درکتون میکنم البته نه کاملا چون من یک پسرم که تا الان نتونستم ازدواج کنم ولی اینو بگم که هزاری هم که بقیه از ازدواج بد بگن ولی هر ادم مجردی دوست داره تجربه کنه واقعا الان بعد از دوسال میخوام بدونم وضعیتتون چجوریه کاش میشد یجوری با کمک ادمین یا مسعولان سایت از حالتون باخبر بشم . ضمنا خانوم سمیرا 805 واقعا شیفته کلامتون شدم شما هم اگر مطلب مرا میبینید نظرات بیشتری بگزارید تا از تجربیاتتون استفاده کنیم . بسیار ممنون از همه دوستان

به مسعود در 6 سال و 10 ماه و 22 روز و 9 ساعت و 19 دقیقه پیش گفته

سلام. من مهدیه ام . وضعیت همونه و بس.و هزار درد و حرف ناگفته اقا مسعود.

مسعود در 6 سال و 10 ماه و 6 روز و 16 ساعت و 50 دقیقه پیش گفته

سلام مهدیه خانم ؛ امیدوارم حالتون خوب باشه ازدواج مقوله شیرینی هست ولی باز هم دلیل نمیشه ناامید بشید ی پیشنهاد دارم براتون حتمن مراقبه و مدیتیشن کنید و هر ارزویی دارین از کاعنات بخواین تا براتون فراهم کنه منتها با فکر مثبت من خودم دارم همینکارو میکنم خیلی ارومم میکنه و اینم بدونید که هر فکر منفی چندین برابر افکار مثبت قدرت داره پس به هیچ وجه افکار منفی به ذهنتون راه ندین نباید خیلی ترس مجرد موندن داشته باشین چون خودش افکار منفی حساب میشه در ضمن روشتون رو هم تغییر بدین و بیشتر تو اجتماع باشید و بیرون برید و ورزش کنید حتی به واسطه ها بسپارید تا کیس خوبی براتون پیدا کنن هرچی اعتماد بنفس بیشتر باشه و شاد باشید موردای بیشتری میان سر راهتون بعدشم دیگه ازدواج بالای سی سال یک چیز عادی شده . واقعا از ته قلبم میخوام به همه خواسته هاتون برسید

مهدیه در 6 سال و 10 ماه و 6 ساعت و 2 دقیقه پیش گفته

سلام اقا مسعود

همه این کارا رو سالهاس میکنم..احساس میکنم ن دعا ن نذر ن فکر مثبت هیچ کدوم تاثیر نداشته..خاستگار زیاد داشتم ولی تا مرحله تلفن گرفتن و جلسه اول..همه میگن دهه 70 میخوری همه میگن خوشگلی حتی مشاورم بهم گفت اگر زودتر میامدی برا پسرم میگرفتمت..ولی همیشه دیر میشه..خاهرای کوچیکم رفتن خیلی تحت فشارم...دلم واقعا شکسته

مهدیه در 6 سال و 10 ماه و 6 ساعت و 1 دقیقه پیش گفته

راستی واسطه ام ک تعطبله نهایت شماره میگیرن و محو میشن

atish در 6 سال و 8 ماه و 11 روز و 4 ساعت و 49 دقیقه پیش گفته

مهدیه جان نمیدونم الان که پیام میدم شما ازدواج کردید یا نه وای من خودم سه سال از شما کوچکترم با این تفاوت که یک زنه مطلقه ام بعد از پنج سال زندگی جدا شدم مادرم به خاطر غصه زندگی من سرطان گرفته و الان بشدت حالم خرابه چون میدونم تنها دلخوشی مادرم ازدواج منه و نمیتونم کمکی بهش بکنم خودمم خیلی دوست دارم ازدواج کنم وای کو مورد مناسب بهر حال خواستم بگم با همه وجودم درکن میکنم

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي