بازديدکنندگان:
no love
نام مستعار فارسی ( متن شما با این نام منتشر میشود ) سال تولد 1372 جنسیت مذکر وضعیت تاهل مجرد عنوان متن خسته از همه چی
سلام
نمیدونم از کجا شروع کنم.خیلی وقته حرفام مونده تو دلم اما نمیتونم به کسی بگم چون فک نمیکنم کسی باشه ادمو درک کنه اما امروز خواستم اینجا خودمو خالی کنم.من اولا خیلی امید داشتم شاگرد اول کلاس بودم واسه قبول شدن تو دانشگاه ملی خیلی انگیزه داشتم اصلانم فکرمو به چیزای دیگه مشغول نمیکردم نه دنبال پول بودم نه دختر و نه دود و قلیون.اما از یه جا به بعد دیگه خسته شدم زندگی برام بی معنی شد هیچی به کامم خوش نمیومد نه گردش نه تفریح.تفریحم شده بود مشروب خوردن و دور و دور تو خیابون حتی کشیدن سیگار و ماری جوانا.من همون کسی بودم که از همه اینا نفرت داشتم اما حالا
یه مدت درسو گذاشتم کنار نشستم کنج خونه از صبح تا شب زل میزدم به دیوارا بعدا رفتم واحدما دادم تو دانشگاه ازاد ثبت نام کردم بلکه بتونم خودمو جم و جور کنم اما نشد که نشد.منی که وقتی تو امتحان یک نمره از دست میدادم ناراحات میشدم 4 واحد 4 واحد درس حذف میکردم اما عین خیالمم نبود. از یه جا به بعد دغدغم شد پول همش زندگی پولدارا جلو چشمم بود و حسرت میخوردم چون به اعتقاد من همه چی مال اوناس چرا که خوشتبختیم میشه با پول خرید و اینا منو روز به روز افسرده کردن من تو این 22 سال کسی رو نداشتم که باهاش درد دل کنم همیشه دلم میخواست سرمو بزارم رو شونه یکی گریه کنم شاید یکم سبک شم اما حیف که دخترای این دوره یا دنبال پسر خوشگل و خوشتیپن یا بچه پولدار که من از هر دو تاش بی نصیبم و اینم به افکار مریضم اضافه شد که چرا من نمیتونم مثه اونا باشم و کم کم دچار یه بیماری روحی به اسم خود زشت پنداری شدم اون یه ذره اعتماد به نفسیم که داشتم رفت و بکل از زندگی سیر شدم و الان دنبال یه بهونه واسه زندگی کردن میگردم
همیشه ارزوم این بود یکی بیاد سمت من تا منو از این حالات در بیاره اما انگار این ارزو رو باید تو گور ببرم شاید بگین تو چرا نمیری سمت یکی خب به نظر شما کسی که دچار خود زشت پنداریه میتونه بره به یه دختر پیشنهاد دوستی بده
دیگه نمیدونستم چیکار کنم یه روز زد به سرم خودکشی کنم رفتم راه اهن وایسادم رو ریلا قطار که نزدیک شد پریدم پایین حتی جرات خودکشیم ندارم تا راحت شم
خدا چرا اخه چرا من. اون پسری که همیشه لبخند رو لباش بود و شوخی میکرد الان شده یه افسرده مریض
نویسنده:no love، ارسال شده در سه شنبه 4 اسفند 1394 ساعت 10:02 قبل از ظهر، 17429 بار مشاهده شده، 7 نظر، PDF،