آیتمها

 

کارشناس

 

 

 

 

 

 

كاربري


 خوش آمديد, مهمان
 آي پي شما: 3.236.139.73

نام كاربري
پسورد
کد امنيتي  
 

 کاربران سايت:
 آخرين: aaaaaaaa

 بازديدکنندگان:


 کاربران حاضر در سايت:
  95.67.173.100
  66.249.66.162
  66.249.66.161
  66.249.66.160
  54.89.70.161
  54.243.2.41
  54.221.43.155
  54.163.62.42
  54.144.95.36
  52.91.0.68
  52.55.55.239
  52.54.103.76
  52.205.159.48
  52.167.144.145
  5.39.69.35
  47.128.51.163
  47.128.29.29
  44.222.146.114
  44.212.26.248
  44.205.5.65
  44.204.204.14
  44.203.219.117
  44.201.64.238
  44.201.131.213
  44.200.77.59
  44.200.74.73
  44.200.210.43
  44.200.101.170
  44.199.212.254
  44.193.80.126
  44.192.53.34
  40.77.167.73
  37.255.124.123
  35.90.53.249
  35.171.22.220
  34.234.83.135
  34.226.141.207
  34.204.196.206
  34.200.248.66
  3.93.59.171
  3.90.242.249
  3.88.60.5
  3.238.79.169
  3.237.65.102
  3.237.186.170
  3.237.178.126
  3.236.19.251
  3.236.139.73
  3.230.1.23
  3.227.239.160
  207.46.13.107
  192.241.64.245
  184.72.135.210
  18.213.110.162
  18.209.209.246
  18.204.214.205
  174.129.59.198
  17.241.75.37
  157.55.39.8

تبلیغات

اعلانات

مطالب دریافتی

بدون موضوع


عنوان متن دریافتی :  من و مادرم

ستاره

نام مستعار فارسی ( متن شما با این نام منتشر میشود ) ستاره سال تولد 1368 ایمیل آدرس شما جنسیت مونث وضعیت تاهل مجرد عنوان متن من و مادرم

سلام من ستاره هستم 27 سالمه و مجردم
خیلی از دخترا بخاطر دوره سنی ای که توش هستن مشکلاتی با مادرانشون دارن
میخوام درباره خودم بگم که سنم از اون دوره گذشته و به تازگی خیلی چیزا رو متوجه شدم !
من یه خواهر دارم که متاهله . تا زمانی که مجرد بود همیشه با مادرم درگیر بود و همیشه باهم قهر میکردن . دختر بداخلاق و ترش رویی بود . ازدواج ناموفق کرد و الان پشیمونه ! ولی از وقتی متاهل شده و بچه دار شده ، واسه مادرم شده خدا !! همه نوع اشتباه اعم از برقراری ارتباط با مردانه نامحرم میکنه ولی مادرم باهاش کنار میاد !!! یه جورایی شده همدم مادرم . باهم که میشینن شروع میکنن به غیبت کردن ولی چون من با این کارا مخالفم مادرم منو همدم خودش نمیدونه و با من مثل یه غریبه برخورد میکنه
از بچگی همیشه سعی داشتم هرچی مادر و پدرم میخوان همون بشه
هیچ وقت ازشون چیزی نخواستم
هرچی گفتن من گفتن چشم
اگه خلاف میلشون عمل کنم عذاب وجدان بدی میگیرم به حدی که تا براشون جبران نکنم آروم نمیگیرم
الان احساس میکنم این رفتار من براشون ارزشی نداره و تبدیل به یک وظیفه از طرف من شده
تا وقتی که برای مادرم کار میکنم و خونه رو تمیز میکنم غذا درست میکنم ظرفا رو میشورم و.. باهام خوبه ولی اگه یبار کمک ش نکنم کاری میکنه که به گ...وه خوردن بیوفتم و من خیلی حساسم که دربارم فکر کنه که من از زیر کار در رفتم
اگه نظر بدم و خواسته ام رو بگم هیچ فایده ای نداره و اصلا توجه نمیکنن و کارِ خودشون را میکنن . اصلا میلی به ازدواج ندارم - چون با ازدواج ازشون دور میشم . هر کار هم میکنن دلم میخوادشون ولی از اینکه دارم مورد سواستفاده قرار میگیرم و دستم نمک نداره و کارام هیچ ارزشی نداره خسته شدم
فقط براشون شدم یه بچه ای که باهام به فامیل پوز بدن ولی برای خودش بی ارزش


 

نویسنده:ستاره، ارسال شده در دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت 01:50 بعد از ظهر، 64696 بار مشاهده شده، 1 نظر، PDF،



محمد در 7 سال و 3 ماه و 9 روز و 12 ساعت و 1 دقیقه پیش گفته

احترام پدر مادرتان را کامل نگه دارید با خیال راحت هم ازدواج کنید

ارسال یک نظر جدید

نام شما
ايميل (منتشر نخواهد شد)
آدرس وبسايت
كد امنيتي