بازديدکنندگان:
زری
سال تولد 1366 جنسیت مونث وضعیت تاهل متاهل عنوان متن چقدر شوهرم بیشعوره
متن شما
سلام من 24 سالمه 9 ماه هست که ازدواج کردم بعدش 2 تا چیز فهمیدم که داغونم کرد یکی این که تو دوران نامزدیمون شوهرم با همکارش دوست بوده البته تا چند ماه قبل از ازدواج به هم میزنن وقتی فهمیدم داغون شدم،شوهرم گفت مله خیلی قبل هست وچیزی نبوده و این دوستیه باعث شد که بفهمم انتخابه تو کاره درستس بوده من ضاهراً قبول کردم ولی مثل آدمهای مرده بودم ولی بعدشم یه چند باری دیدم که به دختره اس و مس داده و حرفهایی مثل عزیزم و خانم گل بازم گریه و بحث و ناراحتی و قول دادن ولی تا الان در این مورد مشکلی نبوده و ام از مورد دوم که فهمیده عاشق دخترعموش بوده و به خاطر خانوادهها ازدواج نکردند وای بازم آتیش گرفتمو سوختم چون یادم اومد به مواقعی که این دوتا چقدر راحت با هم حرف میزدند و زنگ و اس و مس ومن هیچ کاری نمی کردم چون با خودم میگفتم بابا دختر عموشه خوب بعدش باز قول داد که حواسش به طرز حرف زدنش باشه ولی بازم توی فیس بوک با هم حرف میزنند خدایا خیلی برام سخته البته بازم خودش می گه چیزی نیت و این دتیای مجازیه ولی من نمی تونم قبول کنم بچه ها من خیلی بدبختم نه؟
نویسنده:زری، ارسال شده در يكشنبه 5 شهريور 1391 ساعت 11:55 قبل از ظهر، 31480 بار مشاهده شده، 4 نظر، PDF،